عزیزم به نظر من بجای اینکه با مادرت صحبت کنی، با برادرت صحبت کن
اونم آروم
بهش بگو هیچی یه طرفه نمیشه تو باید مامان واست مهم باشه که اونم ازدواج تو براش اهمیت داشته باشه
من مطمئنم مامانت منتظر یه قدم از سمت داداشته
حق با مامانته
فقط داداشتو راضی کن نازشو بکشه
بهش بگو بعدها حتمااااا پشیمون میشی
به مادرتون توضیح بدین که پیامبر هم حق انتخاب همسر رو به دختر و پسر داده و اینکه راه هرچند اشتباه وهرچند سخت ولی راهبه که انتخاب شده ومیخواد پسرش بره واگرمیتونه حمایت مادرانه اش رو دریغ نکنه شاید هم امتحان خداباشه و بامحبت مادرتون پسروعروستون هم دیدگاهش ومسیرش عوض شد،واین قسمت اون دختر بوده ،اینطوری هم میشه فکر کرد .به هرحال مخالفت خودش رو کرده تانشه واگر شد بذار بشه
بنظرم کار شما اشتباهه که میخواهید مادرتون رو مجبور کنید که در مراسم شرکت کنه ، وقتی برادرتون براش فرقی نمیکنه
اجازه بدید که خودشون مسئلشون رو حل کنند ،
بنظرم مادرتون میخوان بیش از اون حدی که نیازه اعمال نظر بکنند تو ازدواج پسرشون .. ایشون فقط حق دادن پیشنهاد و توصیه دارند ولی حق انتخاب همسر ندارند براشون . نهایتش این میشه که هم ایشون هم برادرتون روی نظرشون پافشاری میکنند و تبعاتش رو هم میپذیرند . احترام هرکسی هم دست خودشه یعنی مجلس برادرتون بدون ایشون هم انجام میشه ولی رفتار خودخواهانه ایشون تا ابد تو ذهنها میمونه
به مادرت بگو شما وظیفت رو انجام دادی و اون راهنمایی بوده از این به بعد هرچی پیش بیاد گردن خودشه
حتی اگه خذایی ناکرده فردا روز به مشکلیم بخورن میگه خودم مردم که لعنت بر خودم باد
ولی اگه شما مخالفت کنی میگه همش تقصیر شماست
و اینطوری هم پسرشم از لحاظ عاطفی از دست میده
بنظرم اگه به این رویه ادامه بدی فقط خودتو دچار استرس میکنی و خودت هم هیچ لذتی از مراسم برادرت نمیبری .. الان که خودت هم میدونی حرف زدن با مادرت بیفایده هست برو تو جبهه برادرت .. مسلما بخاطر شرایط به کمک خانوادش نیاز داره .. از جشن پیش رو سعی کن لذت ببری .. مادر و برادرتون تصمیمشون رو گرفتند فقط تو خودتو این وسط اذیت میکنی
از یه طرفی هم می ترسم توی مراسم نتونه خودش رو کنترل کنه چون اونها که مذهبی نبستن قطعا خانم ها حجاب ندارن مامانم هم حساس بعد یه کاری کنه یا حرفی بزنه دعوا شده
