سلام خانما ..
ما امشب حدود یساعت پیش سوار ماشین شدیم بریم ی دوری تو خیابون بزنیم چون دخترم خیلی بهونه گیری میکرد..
همین که از کوچمون زدیم بیرون و وارد خیابون اصلی شدیم من اومدم دخترمو جابجا کنم نگاهم افتاد به پشت سرمون دیدم یه موتوری ک ظاهراً لات بود داشت بهمون نزدیک میشد و خیلی عصبانی بهمون نگاه میکرد
نزدیک شد و ب شوهرم گف وایسا .شوهرم اولش فکر کرد میخواد آدرسی چیزی بپرسه اروم کرد سرعتو ک یارو با موتور ب حالت عصبانی اومد بکوبه ب ماشین شوهرمو عصبی شد با ماشین پیچید سمتش ک یکدفعه یارو ی قمه از تو لباسش درآورد