وای بچه ها مغزم داره سوت میکشه
جاری دوستم با شوهرش رابطه برقرار کردن دوستم خودش دیده بیرون بوده اومده خونه دیده کفش زنونس گویا کلید ساخته بوده یکی برا خودش ولی شوهرش فک میکرده همون یدونهس و وقتی دوستم بره در میزنه اینم اروم رفته از لای در اتاق کنار هم دیدتشون از صبح اومده پیش من هنوز به شوهرش هیچی نگفته زنگ زد گفت کجایی دوستم گفت امشب خونه نمیام اونم از خدا خاسته گفت باشه
اصلا باورم نمیشه خیلی خیلی هم دیگه رو دوست داشتن از صب اشکش بند نمیاد خدا بهش صبر بده😭
بنظرتون چجوری رفتار کنه من گفتم حتما با برادرشوهرت درمیون بزار