نه گلم
خاک تو سرش هر چی بود من هنوز شبا میترسم بخوابم
البته اولین بارم نبود اون شب
یه باره دیگه بیدار شدم یه موجود عجیب وبگه بالاسرم بود ولی مثل این ترسناک نبود و زودم رفت این مثل سیریش بود
اومده بود منو سکته بده انگار
به طلسم اعتقاد داری بعدا بهم گفتن طلسم شدی اینا موکلاب اون طلسما اومدن اذیتت کنن
خیلی اذیت شدم خیلی
شب روز نداشتم اون روزا شبا خدا میدونه جی کشیدم شروع شدم به قرآن خوندن خیلی بهتر شد اوضام