2777
2789
عنوان

ترسناکترین اتفاقی ک براتون افتاده تاحالا رو تعریف کنید...

| مشاهده متن کامل بحث + 1166 بازدید | 98 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

الهی بمیرم برا دلت چندسالش بود سکته چندمش بود مگه؟

خدا نکنه عزیزم خدا نیاره براتون ۶۰سالش بود سکته دوم بود منم تهتغاری عاشق بابام یعنی نابودم روزای بدی دارم دعا کنید برام

تیکر لاغریم هست تاعید ۱۴۰۱وزن شروع ۹۰
2804
ن ی سمند کهنه دونه دونه سوار کرد

خیلی خطرناکه من بااینکه ازدواج کردم و بچه دارم هنوز جرئت نمیکنم تو ماشین دیگه ای جز تاکسی سوارشم

مخصوصا ک ماشین3تا پسرجوون توش باشه و ماشینشون کهنه باشه

وااااقعا خیلی شجاعی 

من عین موش ترسوام😒😉😙

خیلی خطرناکه من بااینکه ازدواج کردم و بچه دارم هنوز جرئت نمیکنم تو ماشین دیگه ای جز تاکسی سوارشم مخ ...

اولش من بودم فقط ولی اره سر نترسی داشتم الان از تاکسی ام میترسم

بچه ها یه شب چشامو باز کردم 

البته چند بار برام اتفاق افتاد یه شبشو که واقعا روح از بدنم رفت از ترس میگم... 

چشامو باز کردم یه موجود شبیه جغد اما کوتوله. حدود 60 یا 50 سانت بود بالای سرم بهم زل زده بود نگام که بهش افتاد قشنگ قبص روح شدم... چشامو بستم التماس میکردم برو گریه میکردم باز کردم باز بود بهتون بگم انگار یه قرن بود ولی همه اینا شاید تو 10 ثانیه اتفاق افتاد... 

خدا نکنه عزیزم خدا نیاره براتون ۶۰سالش بود سکته دوم بود منم تهتغاری عاشق بابام یعنی نابودم روزای بدی ...

منم ته تغاری خانوادم😀

خدارحمتشون کنه 

و همچنین ارزوی صبر دارم برا شماها😳انشالله غم اخرتون باشه

وامیدوارم از این ب بعد بهترین ها نصیبت بشه

امین

ترسناک نیستش ....سیزده سالم بود میرفتم نونوایی بعدش یه خونه مخروبه بود تو محلمون  توش گل محمدی داشت من رفتم بچینم دیدم یه پسر ودختر داشتن س ک س از عقب میکردن هیچ وقت یادم نمیره .البته تو اتاقشون بود که زیاد خراب نشده بود من تو حیاط گل میچیدم کنجکاو شدم رفتم تو اتاق رو دید زدم که دیدم ......الانم زن شوهر شدن دختره رو هر وقت میبینم خندم میگیره 

شروع انتظار۹۵/۸/۲۶پایان انتظارم رو خدا میدونه ..دلم شکسته خدایا به بزرگی خودت قسم میدم انتظارم تموم بشه.زندگیم پر آرامش بشه...از ته دل بخندیم .خدایا دیگه امیدی ندارم😔😔
بچه سال بودن یا بزرگ؟؟؟؟

بیست میشد پسره ...دختره هم ۱۸ 

شروع انتظار۹۵/۸/۲۶پایان انتظارم رو خدا میدونه ..دلم شکسته خدایا به بزرگی خودت قسم میدم انتظارم تموم بشه.زندگیم پر آرامش بشه...از ته دل بخندیم .خدایا دیگه امیدی ندارم😔😔
بختک نبوده😰😰😰😰

نه گلم 

خاک تو سرش هر چی بود من هنوز شبا میترسم بخوابم 

البته اولین بارم نبود اون شب 

یه باره دیگه بیدار شدم یه موجود عجیب وبگه بالاسرم بود ولی مثل این ترسناک نبود و زودم رفت این مثل سیریش بود 

اومده بود منو سکته بده انگار 

به طلسم اعتقاد داری بعدا بهم گفتن طلسم شدی اینا موکلاب اون طلسما اومدن اذیتت کنن 


خیلی اذیت شدم خیلی 

شب روز نداشتم اون روزا شبا خدا میدونه جی کشیدم شروع شدم به قرآن خوندن خیلی بهتر شد اوضام 


2809
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792