من مرداد پسر مو نوشتم مهد که از بیستم اینا مریض شد و تا امروز که دوباره رفتیم. من گذاشتمش پایین، رفتم بالا که شهریه رو بدم، گفتن خانم فلانی نیستن و ظهر بیاین.
بجای ساعت ۴، ساعت ۲ رفتم مهد و اول رفتم بالا. خانم مدیر که قبلا تا کمر واست خم میشد انگار که سریع منو شناخته باشه، خیلی سرسنگین شد. به روم نیوردم و گفتم من فلانیم و بچه ام از امروز دوباره اومد. من چقدر تقدیم کنم؟( حالا من کلمه ای نگفتم که الان هفته دومیم و باید کمتر بدم). یکهو خانمه قاطی کرد که شما باید کل شهریه رو بدین و بدون اینکه من هیچ عکس العملی نشون بدم با اعصاب خراب ادامه میداد که بلهههههه تو قرار دادی که امضا کردین اینو گفته بودیم....
خیلی شوکه شدم... کارتمو گرفتم جلوش و رمزمو گفتم.... کارتو کشید و انگار حالش جا اومد، اومد شروع کنه به مودب بازی.... محترمانه خداحافظی کردم و رفتم پایین... ولی واقعا بهم برخورد... قصاص قبل جنایت کرد... یکی دو تا از اولیا دیگه هم بودن... جلوی اونا هم خجالت کشیدم: هم از اینکه منو نادیده گرفت و هم اینکه سر شهریه بدون اینکه من کوچکترین اعتراضی کرده باشم....