من ده ساله ازدواج کردم...بچه هم ندارم شوهرم مشکل داشت واریکوسل گرید۴ طوری که از سر بازی معاف بود...وقتی ازدواج کردیم طبقه بالای خونه پدرش زندگی کردیم...بابام وضعش خوب بود....کمکش کرد کار رو یادش داد وام گرفت براش ..جواز کسب گرفت..براش جنس خرید و پولش رو براش صبر کرد تا بفروشه و بده....پدر خودش فقط یه زمین دادش که اجاره اش رو هم گرفت!!!من به خاطر مشکل شوهرم مجبور شدم چند بار آی یو آی و آی وی اف کنم ولی جواب نداد یه بار خارج از رحم باردار شدم....که لولمو از دست دادم...به خاطر مصرف بالای داروهای هورمونی آمبولی شدم و ایست قلبی شدم.....تو مدت زندگیمون شوهرم با کمک و حمایت بابام پولدار شد یه زمین ۸ قصبی و خونه خریدم که به نام من هستن ...دو تا زمین بزرگ ۴۰ قصبی و ۱۰۰ قصبی به نام شوهرم....الان بعد مشکل قلبم شومرم یه دوست داره که آوردش حسابدار کاراش ...همش بهش میگه زن من خوبه و فلانه و زن تو بده....تو میتونی زن بگیری...از روابط خصوصی خودشون میگه که زنم با وجود سه تا بچه شب (ببخشید)همه کار میکنه....و فقط از من بد میگه..منم امسال به خاطر مسائل بیماریم و کرونا افسرده بودم.....یه دفعه دیدم من و شوهرم که اینقدر هم رو دوست داشتیم داریم به مشکل برمیخوریم....من فقط از چشم این دوستش می دیدم...شوهرم چند بار هم خیانت کرد که بخشیدم...یعنی حرف از صیغه میزد...که اونا رو هم به نظرم همین معرفی میکرد الان قهر کردم اومدم خونه بابام گفتم یا من یا دوستتت...بیرونش کن...میگه نه...من تو رو طلاق میدم ولی هر چی به نامت کردم رو باید بر گردونی ..حالا پدرشم میگه من پولدارش کردم....خونه و زمینش رو بده در حالی که من پاسوز بچه دار نشدن اون شدم...مهریه امم ۵۰۰ تا سکه است..شما بودید چکار میکردید؟؟؟؟
به تمام خونوادشون گفتن مشکل از منه....شوهرم یه بار خواهر کوچکم رو میبرد مدرسه دستش رو گرفته بود یعنی می خواست ببینه پا میده یا نه...بعد خونوادش تو این اوضاع و بیماری من تو قع مهمونی داشتن که من نگرفتم و میگن تو عروس بدی هستی!!!!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.