حالا میشه بگی اونجایی ک رفتی چ شکلی بود اصن کجاها رفتی
وارد کوچمون شدم خیلی سگ بود نمیدونم چیشد ک میومدن دنبالم مگه میدیدن منو؟ منم ترسیده بودم اصلا اون احظع فراموش کردم هدفم از انجام این کار چی بوده و سریع برگشتم ب جسمم ولی امشب حتما دوباره انجام میدم
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
حالا کجاها رفتی😱واقعا هیشکی ندیدت؟؟؟😐میگم یهو انجام ندیم بجا اینکه روحمون خارج بشه یهو بلندشیم تو خواب راه بریم بعد با تاپ شرتک از تو تخت بریم تو خیابون ب امید اینکه کسی نمیبینه🙄
با قانون داشتنش موافقم ولی من دارم آموزش میبینم همینطوری الکی نرفتم سراغش مراقبه خیلی انجام میدم که ...
ببین عزیزم سنت کمه فعلا،من چندین ساله تو دانشگاه تادلت بخواد از این مدل تجربه ها شنیدم چون رشته ی ما مربوط به این چیزاست اون چیزی که شما میگی مراقبه با مراقبه واقعی خیلی فرق داره از اون مدل استادای شماهم زیاد دیدم اینا میان ازطریق بازکردن چاکراه ها و یه سری کارا که پایه اش هم عرفان حلقه ی لعنتیه اینکارو میکنن اما بدون اینکار خیلییییی خطر داره خیلی،من خودم چندسال پیش جدا شدن روح از بدن رو تجربه کردم اما ارادی نبوده ولی خیلیا به مرز جنون یا خود کشی رسیدن چون تو غیر مستقیم تحت تسخیر قرار میگیری میخوای باور کن میخوای نکن
از رو کنجکاوی سراغ برون فکنی نرید😏 یوقت روحتون رو خدا به سمت خودش میبره و دیگه برنمیگردین و همونطور تو خواب میمیرین!!!! از ما گفتن بود🤷🏻♀️
خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی