دایی شوهرم فوت شده بود این بیشعورا مراسم گرفتن اونجا بغل و گریه و مراسم و فلان
من میدیدم همه با مادربزرگ شوهرم روبوسی میکنن میدونستم کرونا میگیره گفتم گوش نکردن
بعد مراسم مادربزرگ مریض شد بعد مامان شوهرم بعد خاله شوهرم بعد شوهرم همه مریض شدن حتی برادر شوهرام
من گفتم ببرید مامانی رو دکتر شاید کروناس چپ نگام کرد گفت باشه باشه حرف نذار روم
بعد شوهرم گرفت من میگفتم نیا خونه یادتونه بهم میگفتین از خونه خودش بیرون میکنی بعد میگی دوسم نداره
گفتم نیا
اومد
حالا منم مریض کرده منم ی روز ابریزش بینی داشتم
امروز رفتیم دکتر ک استاد خودم بود سیتی اسکن و تست اولیه مادربزرگش مثبت شد فردا نمونه برداری بینی انجام میده ( همون اول دکتر نرفت و ب هممون انتقال داد )
فردا منم تست میدم اما استادم گفت صدرصد کرونایی
حالا از یک خرداد بابا مامانمو ندیدم دلم تنگ شده بود بخاطر بی شعوری اینا نمیتونم برم پیششون یهو کرونا میبرم براشون
دعا کنید تستم منفی باشه و برم شهرمون 😔