راز نچسبیدن مواد به قالب نون پنجره ای :)بلاخره کشف کرررردددددم

مدیر استارتر

عضویت: 1399/01/18

تعداد پست: 254

سلام دوستان

من بلاخره فهمیدم چی کنیم موادمون ب قالب نون پنجره ای نچسبه

بعد اینکه موادتونو درست کردید قالب رو تو روغن برای ۴دقیقه نگه دارید بعد بیارید بیرون بزنید ب موادتون جوری ک قالب رو زدید تو مواد یه صدایی مثل جزوولز میده.😄خا چی کنم چطور صداشو درارم

مواد به قالب میچسبه درستع!

اما وقتی وارد روغن داغ ک میشه رها میشه

اگه بدونننننید من چقدر کار خراب کردم تا اینو فهمیدم😲.کار هرکیو راه انداختم واسم صلوات بفرسته

لطفا برای خوشبختیم یک صلوات بفرستید😙😙🤗

1399/02/11

02:16

15 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

zooyaa

عضویت: 1397/02/23

تعداد پست: 32205

میومدی از خودم میپرسیدی خب

✅گمشده✅کسی ب اسم ساناز علیزاده میشناسین..دوست بچگیمه...حدودا متولد ۷۰..اگر تو اشناهاتون کسی هست.. ریپلای کنید لطفا

1399/02/11

02:17

3 نفر لایک کرده اند ...

std

عضویت: 1397/02/28

تعداد پست: 10293

نوش جان

1399/02/11

02:17

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان امیر علی

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16123

مگه نمیدونستی🙄

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

بیشتر ببینید

1399/02/11

02:17

1 نفر لایک کرده اند ...