ی چیز دیگه هم باید رعایت کنی،گوشیت،لب تابت،کامپیوتر یا هر چیزی رو از تمام بازدارنده ها پاک کن،بازدارنده چیه؟چیزایی ک ناامیدت میکنه،چیزایی ک ناراحتت میکنه،اهنگای غمگین، عکسایی ک خاطرات بدیو یادت میندازه،هدایا یا یادگاریها یا هر چیزی ک باعث میشه بری تو فکر،باعث میشه ناراحت شی باید از زندگیت حذف شه
و اینکه چند تا کاغذ بردار و توش جملاتی ک بهت انگیزه میده رو بنویس و بزن ب هر جایی ک نیازه،اگه میبینی بقیه اینکارتو مسخره میکنن اجازه نده وارد اتاقت شن،اتاقتو تبدیل کن به ی کارگاه،کارگاه خود سازی،مثلا بنویس برای من تو زیبایی،من عاشق لبخنداتم و بزن کنار اینه،وقتی انجامش بدی متوجه میشی چقدر بهت شور و شوق میده،یا مثلا من نوشتم امروز ی روز خیلی خوبه،امروز اتفاقات خیلی خوبی در انتظارته پس پاشو،خواب کافیه،زدم رو به روی تختم، با دیدنش راحت تر از خواب بیشتر میگذرم و بلند میشم
و آخرین چیز،درد و در نکن چون با مرور خاطرات بد روحیه ات رو از دست میدی،هر وقت فکر بدی اومد توی سرت سرتو تکون بده ب این فکر کن ک با اینکار همش ریخته بیرون و ذهنت خالیه،یا به ی چیز خوبفکر کن،خودتو سرگرم کن،فقط ب گذشته و خاطرات بد فکر نکن
اتنا جان من خودم شروع کردم و استارتشو زدم،تمام دیروز رو به نظافت محل زندگیم،تغییر دکور،اوردن گلدون به محل زندگیم و.... مشغول بودم،چون میخواستم ببینم همه چی داره نو میشه،تمام دیشب نکات رو نوشتم توی دفترچه،بازدارنده ها. رو پاک کردم،حتی چند تا چیزو ک باعث یادآوری گذشته میشدن سوزوندم،بعدش خیلی سبک شدم،گوشیمو پر کردم از آهنگهای شاد ک بهم انرژی میدادن
الانم دارم اون جملاتی ک گفتم رو مینویسم ک بعدا با نقاشی کشیدن اطرافش خوشگلش کنم و بچسبونم ب در و دیوار و از فردا استارت همه چیو بزنم،خواستی میتونیم با هم شروع کنیم عزیزم
امیدوارم اینقدر حرف زدم حداقل کمک کوچیکی بهت کنه عزیزم
یکم سرم شلوغه این روزا طوبی جون نکاتی که میگی عالیه من خودم خیلی به مدلی که ایده ال خودم هست فکر میکنم،تصورش میکنم و سعی میکنم اونطوری باشم،من تو جمع مورد پسند همه قرار میگیرم،همون بار اول تو دل افراد جای خودمو باز میکنم،طوری که اصرار دارن دوباره منو ببینن،فقط سر یه مورد نمیدونم چرا اصلا درست نمیشم :(
عزیزم برخوردت چجوریه ک همه دوس دارن بازم ببیننت؟بیا و برامون بگو،مطمئنن مفیده،چ موردی عزیزم؟شما ک خیلی خانم و ظریفین!
سلام ،،من همیشه خاموش از مطالب مفیدتون استفاده میکردم ،،خیلی خیلی ممنونم فقط میتونم بپرسم پرینوش جان چرا نیستند ؟؟ کسی خبری داره ازشون ؟؟ خوب ادم نگران میشه ،هیچ کس هم حرفی نمیزنه در موردشون ،، بانوی آذری ،واله جون یه خبری بدید از خودتون لطفا ،، حداقل یه خدافظی کنید که اینقدر چشم انتظارتون نباشیم ،، بازم ممنون
سلام...صبح همه بخیر یه دنیا ازت ممنونم طوبا جون بابت نکاتی که گفتی همچنین شما فرزان عزیزم
من یکساله شایدم بیشتر درگیر این موضوعم...یه دفتر دارم که همه چیزو نوشتم توش حتی نکات اون تایپکو و مرور میکنم ولی وقتی تو موقعیتم دست خودم نیست دیگه حسابی گند کاری میکنم وقتی متوجه میشم که دیر شده و خیلی از این موضوع ناراحت میشم همین دیروز سعی کردم متفاوت بشم ... تا عصر خوب بودم جوری که خواهرم چند بار بهم گفت تو امروز یه چیزیت شده ... بعدش قرار شد بریم باغ همکار مامانم اونجا دیگه سنگ تموم گذاشتمو از خجالت خودم در اومدم :( ولی بعدش باز سعی کردم تا شب جبران کنم ... ینی یک هیجانی تو وجودمه که همه جا فوران میکنه و من میخوام این هیجان بیخود سرکوب شه تا شخصیتم آروم بشه :(
من یکساله شایدم بیشتر درگیر این موضوعم...یه دفتر دارم که همه چیزو نوشتم توش حتی نکات اون تایپکو و مرور میکنم ولی وقتی تو موقعیتم دست خودم نیست دیگه حسابی گند کاری میکنم وقتی متوجه میشم که دیر شده و خیلی از این موضوع ناراحت میشم همین دیروز سعی کردم متفاوت بشم ... تا عصر خوب بودم جوری که خواهرم چند بار بهم گفت تو امروز یه چیزیت شده ... بعدش قرار شد بریم باغ همکار مامانم اونجا دیگه سنگ تموم گذاشتمو از خجالت خودم در اومدم :( ولی بعدش باز سعی کردم تا شب جبران کنم ... ینی یک هیجانی تو وجودمه که همه جا فوران میکنه و من میخوام این هیجان بیخود سرکوب شه تا شخصیتم آروم بشه :(
خوش اومدین خانم نیک سیرت
ببین طوبی جون من خیلی کار خاصی نمیکنم فقط سعی میکنم تو یه جمع اول ببینم محورش چیه،مثلا دارن در مورد هنر حرف میزنن یا سیاست،اول خوب به همه گوش میدم،بعد اگر در اون راستا مطلب مفید و موثقی بدونم میگم،اگر نه سعی میکنم کم کم جهت بحث رو بیارم به سمتی که خودم اطلاعات دارم،مثلا با پرسدن سوال،اما مطالبی مثل شخصیت شناسی و طالع بینی تقریبا مورد پسند همه هست،خوبه مطالعمون در اون مورد زیاد باشه که حرف واسه گفتن داشته باشیم، اما کلا موقع صحبت کردن سعی میکنم به هنه نگاه کنم و مخاطب قرارشون بدم،از خانوما تعریف کنین مثلا از،ظاهرشون خیلی تاثیر داره،اگر کسی نظر مخالف با من داشته باشه با لبخند بهش نگاه میکنم و میگم نطر شما کاملا متین هست اما من نظرم فلان چیزه، اگر هم جمع صمیمانه تر باشه کمی،شوخی میکنم،یا حتی اهنگ بزارن با انرژی میرقصم کلا سعی مکنم تو لاک خودم نباشم هم از دورهمی لذت ببرم و اهم اینکه خودش باعث میشه دیگران هم از حضور من لذت ببرن
ببین طوبی جون من خیلی کار خاصی نمیکنم فقط سعی میکنم تو یه جمع اول ببینم محورش چیه،مثلا دارن در مورد هنر حرف میزنن یا سیاست،اول خوب به همه گوش میدم،بعد اگر در اون راستا مطلب مفید و موثقی بدونم میگم،اگر نه سعی میکنم کم کم جهت بحث رو بیارم به سمتی که خودم اطلاعات دارم،مثلا با پرسدن سوال،اما مطالبی مثل شخصیت شناسی و طالع بینی تقریبا مورد پسند همه هست،خوبه مطالعمون در اون مورد زیاد باشه که حرف واسه گفتن داشته باشیم، اما کلا موقع صحبت کردن سعی میکنم به هنه نگاه کنم و مخاطب قرارشون بدم،از خانوما تعریف کنین مثلا از،ظاهرشون خیلی تاثیر داره،اگر کسی نظر مخالف با من داشته باشه با لبخند بهش نگاه میکنم و میگم نطر شما کاملا متین هست اما من نظرم فلان چیزه، اگر هم جمع صمیمانه تر باشه کمی،شوخی میکنم،یا حتی اهنگ بزارن با انرژی میرقصم کلا سعی مکنم تو لاک خودم نباشم هم از دورهمی لذت ببرم و اهم اینکه خودش باعث میشه دیگران هم از حضور من لذت ببرن
من مشکل اتنا جون رو درک میکنم،نوشتن و دونستن با عمل کردن خیلی فرق داره, من خودم به خاطر کسی که دوسش داشتم و رابطمون مشکل داشت،کلی نکته نوشتم،مطلب خوندم اما هنوز تو رفتارم تاثیری نداشته، ایشون هم میگن من تو جمع رفتارم خیلی خوبه و همه اطرافیانشون من رو می پسندن اما میگه با من هم مثل جمع رفتار میکنی ، خودتو زیادی نگه میداری ملاحضه میکنی، شادو شیطون نیستی و حتی میگه سرد و بی احساسی،من اصلا منظورشو متوجه نمیشم ،بخدا نمیدونم باید چی بگم و چکار کنم :( میگه از خودمون و رابطمون هیچ حرفی نداری بزنی
برای همین میگم اتنا رو درک میکنم ،حالا ایشون تو رفتار اجتماعیش مشکل داره من تو رابطه شخصیم،اما مهم اون تغییرات هست که چطورر بتید اتفاق بیفته و ذهنیت ما رو عوض کنه
برای همین میگم اتنا رو درک میکنم ،حالا ایشون تو رفتار اجتماعیش مشکل داره من تو رابطه شخصیم،اما مهم اون تغییرات هست که چطورر بتید اتفاق بیفته و ذهنیت ما رو عوض کنه
فرزان جون بابت درکت ممنونم من واقعا از این موضوع رنج میکشم... خیلی سر خورده شدم ... اعتماد به نفسم صفر شده :( آرزوم شده یه جایی برم خیلی باوقار برم و برگردم :( خواهش میکنم کمکم کنید :( نمیخوام با این رفتارا ازدواج کنم :(
من واقعا از این موضوع رنج میکشم... خیلی سر خورده شدم ... اعتماد به نفسم صفر شده :( آرزوم شده یه جایی برم خیلی باوقار برم و برگردم :( خواهش میکنم کمکم کنید :( نمیخوام با این رفتارا ازدواج کنم :(
باید تمرین کنی ، ببین جلوی اینه وایسا با خودت حرف بزن اونجوری که ایده ال هست رو پیدا کن،یه موضوعی که باعث میشه رفتار درست رو ادامه ندیم جوگیر شدنه،من که خودم تا یکم از دوستم سردی و محکمی ببینم میرم تو لاک خودم صدبرابر اون بدتر میشم، حالا توام ببین چی باعث میشه کنترلت رو از دست بدی باهاش مقابله کن،کار سختیه ولی ارزش داره
من بس که پر حرفی میکنمو همه جا پررنگم وقتی یه کم سعی میکنم به خودم بیامو اروم باشم بقیه هی میان میگن چته؟چی شده؟کم حرف شدی؟خودتو میگیری؟ ایده هات خیلی خوبن باید زیاد تمرین کنم ... ممنونم یه دنیا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز