سلام من از صفحه اول خلاصه ها رو دانلود کردم وااااااقعا فوق العاده بود و بسیااااار متشکرم اگر بقیه مطالب رو هم خلاصه کنید و به صفحه اول اضافه کنید واقعا ممنونتون میشم باز هم بابت این تاپیک عالی ازتون متشکرم 
سلام کسی هست؟
سلام خانوما من چکار کنم رابطه همسرم با خانوادم کمرنگ شده همسرم تمایلی نداره دیگه خونه پدرم بیاد چون دلایلی داره منو هم تنها میفرسته مدام حرفه چرا شوهرت نمیاد مگه چکارش کردیم وقتیم میگم به این دلایله میگن نه ما منظور نداشتیم همسرت حساس فلانه حتی گفتم چرا نمیان خودتون ازش بپرسین مشکلت چیه چرا نمیای میگن ما کاری نکردیم که عذر خواهی کنیم منم نخواستم عذر خواهی کنن فقط خواستم مسیله حل بشه اتفاقا چند روز قبل حالم خوب نبود پدرومادرم اومدن اما نه اونا حرف زدن نه همسرم/ همسرم تمام مدت اشپزخونه مشغول عغذا درست کردن بود نیومد بشینه اوناهم حرفی نزدن من خسته شدم دیگه اینقد فکروحیال کردمو جوش زدم یکماهه کمردرد دارم الانم عروسی در پیشه شهر دیگه میدونم دلیل نبردنش نداشتن رابطه با پدرومادرم/ واقعا نمیدونم چکار کنم گاهی پدر ومادر کارایی میکنن وبراشونم مهم نیست من چکار کنم این وسط موندم منو راهنمایی کنین لطفا
تکیه جان من نمیدونم چی شده بین پدرومادرت وهمسرت حالا خودت میدونی که چی شده وحق با کیه ،اگه دیدی حق با همسرته وپدرومادرت کوتاه نمیان ،با پدرمادرت جدی حرف بزن وبگو ک شما باید کوتاه بیاین درسته اونا بزرگترن ولی بعضی وقتا بزرگتر باید کوتاه بیاد ولی اگه دیدی دلایل پدرمادرت منطقیه وحق با اونا بوده حالا من نمیدونم چی شده وتقصیر کی بوده با همسرت حرف بزن منطقی وبگو تو هم باید کوتاه بیای ب نظر من این مساله باید با حرف زدن درست بشه ،یا میتونی یکی از افراد فامیلت که نزدیک وصمیمی تره با هاشون حرف بزنه ،چون الان اونا تو یه شرایطین ک هرکدوم حق رو به خود میدن وانتظار دارن طرف مقابل کوتاه بیاد نظر من اینه حالا ببین دوستان چی میگن
ولی چون میگی دلایلی داره همسرت واسه نیومدن ،این دلایل بایدبا حرف زدن حل بشه ،شاید ب قول پدرمادرت منظوری نداشتن وسوتفاهم پیش اومده ولی اینو یه جوری باید بهش بفهمونن که ما منظوری نداشتیم
سلام من این تاپیک رو گذاشتم جز علاقه مندیام ولی خارج که میشم باز برمیگردم نمیدونم باید کدوم قسمت برم که پیداش کنم لطفا راهنمایی کنید دوستان
سلام شیواجان،اگر باگوشی هستی پایین صفحه روی نی نی سایت من کلیک کن،ازونجا وارد موضوعات مورد علاقت میشی
دوستان گلم امیدوارم اخر هفته لذت بخش و شادی داشته باشین،شنبه با دست پر بیاین و از ظرافتهاتون تعریف کنید،،،،من درهمین راستا امروز رفتم چندتا گلدون سفالی نو خریدم و گلدونهامو عوض کردم چون هرکدومش یه رنگ و مدل بود...الان حسابی تر و تمیز و خوشگل شدن....خانوما پرورش گل و گیاهم یه ظرافته،هم تو روحیه تون خیلی تاثیر میذاره،حتی شده یه گلدون کوچولو داشته باشین و ازش مواظبت کنین ضمنا یه چادر نماز خوشگلم خریدم...واسه مهمون چون چندروز قبل موقع مهمونی متوجه شدم چادر کم دارم....فرداهم دوست دارم یه دستی به سر و روی خونه مون بکشم و یکمی تغییر ایجاد کنم....این ماهو خیلی دوست دارم....چون خودم متولد شهریورم...امیدوارم این روزای اخر تابستون به همتون خوش بگذره
سلام ب همه دوستان عزیزز من یک سالی هست با نی نی سایت آشنا شدم و خیلی چیزا یاد گرفتماز همتون ممنون هستم من سه سال عقدم دو تا مشکل اساسی دارم شوهرم بیش ازحد ب خانواده اش توجه داره دلیلش هم اینکه پدرش فوت شده وسرپرست خانواده است هرچی الان داره و بجایی رسیده خودش از17 سالگی کار کرده..الان ی خونه و مغازه برا دادشش خریده و میگه بابد از ازدواج داداشش مادرش خونه ما و پیش ما زندگی کنه و من هم حق ندارم هیچ گونه اعتراضی بکنم حتی از راه خوبی هم بگم دعوا راه میندازه وقتی هم صحبت عروسی میشه خخ خرج داره و فعلا نمیتونم
سلام هرمیون گلم .عزیزم منم چندتا گلدون دارم که خیلی دوسشون دارم ،میتونیم ازگل وگیاه اطلاعات بزاریم ،خیلی عالی میشه
مامانش خخخخخ سیاست داره شوهرم فقط حرف اون گوش میکنه اصلا من نمیبینه همه کاراش با اون مشورت میکنه تازه میگن باید خرج عروسیش هم بدی..شوهرم اصلا نمیتونه نه به خانواده اش بگه ..تا حالا مسافرت دوتایی نرفتیمووبا خانواده من تا حالا مسافرت و گردشی نرفتیم که اونا نباشن..ی سیزده بدر مامانم بهش زنگ زد و تو رودربایستی نتونست نه بگه..ما رفتیم قرار شد عصر بریم پیش اونا ولی درگیر بازی شد و چند بار هم بهش گفتم اما میگفت حالا میریم وقتی رسیدیم پیش اونا ی آبرویی از ما بردن که تو مادر زن ذلیلی تو زن ذلیلی حالا هم نمیومدین و خلاصه تا دلشون خواست گفتن و مادرشوهرم اصلا با شوهرم حرف نمیزد دیگه کلی منت کشی کرده بعد هم شوهرم من مقصر میدونست که تو نباید میذاشتی مامانت زنگ بزنه و من نمیومدم اصلا چرا یادآوریم نکردی کب بریم..دیگه خسته شدم باید چ جوری رفتار کنم؟؟؟؟؟حرف بزنم دعوا میشه و هیچ فرقی نمیکنهو حرف نزنم باید حرص بخورم ...
بببخشید میدونم بی ربط ب موضوع هست ...خواهش میکنم کممممممممممکمممممممممم کنید دیگه خسته شدم از این اینکه دیگران برا زندگیم تصمیم بگیرم ومن مثل ی عروسک خیمه شب بازی باشم..مشکل اینکه دیگه دارم اینکه شوهزم اصلا باهم صمیمی و راحت نیس و مثل ی غریبا هستم خخخخخ سرد هست..
نعناع جان چراپس من نمیتونم دانلودشون کنم؟؟؟اخه لینکهای صفحه اول دیگه منقضی شده...چطورتونستی؟؟؟؟
زنها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. قِری و غُری زنهای غُری 😠😤😒😞😔😩 (به طور مثال) در جارو کردن خانه ، دائم غر میزنند که چرا من جارو کنم..؟ چرا دیگران شلخته اند..؟ این همه درس خوندم که کلفتی کنم و .. اما زنهای قِری 😜😘😂😎 حین جارو کردن یه نوار شاد میذارند و قر میدند و جارو میکنند. غُری ها حرص و جوش میخورند و لحظات بدی رو میگذرونند ؛ قِری ها لذت میبرند و شاد زندگی میکنند. غر نزن، قر بده ! دکتر هلاکوئی
ممنونم بخاطر تاپیک عالیتون تو یه هفته کل صفحاتشو خوندم البته یه چندتایی جا زدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز