2777
2789
عنوان

چگونه ظرافت زنونه داشته باشیم ؟؟(شعبه 2)

| مشاهده متن کامل بحث + 349280 بازدید | 18904 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

صافی دایم تو همه ارایشگاهها انجام نمیشه ی ارایشگاه که کارش خوب باشه پبدا کن نمیدونم از چه موادی استفاده کردن ولی هزینش 6ماه پیش 500هزار تومن سد البته بستگی به طول موها و مقدار مواد استفاده شده داره تو نت سرچ کنی صافی دایم بیشتر اطلاعات گیرت میاد ولی اینو بدون موهات که رشد میکنه ار ریشه بازم وز بیرون میاد که هر 6ماه یا یکسال بسته به میزان رشد موهات باید بری ریشه گیری کنی که هزینه ریشه گیری نصف این مقدار میشه منکه خیلی راحت شدم شوهرم دوست داشت موهام باز باشه اما چون وز بود نمیتونستم اما الان اکثرا موهام بازه ولی اینم بگم موهام وحشتناک ریزش پیدا کرده
من امروز کمد لباسهامو مرتب کردم لباسایی که دوست نداشتم گذاشتم بدم به فقیر لباسای کهنه هم انداختم دور لباسایی هم که مال شوهرم بود ولی دوست نداشتم گذاشتم یواشکی بدم به فقیر
محیا پاک نکنی ها بذار هر کی هر زمان اومد باشه این مطالب

امروزه درحوزه علمیه،دروس اخلاقیِ عملی وسلوک وسیر الی الله وعرفانِ شهودی،بطور کلی ترک شده.آنچه مهم است تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودیست که مارا آشنا بحقیقت اسلام میکند وانسانیت رابما مینمایاند.دورانی ک حقیر نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بود و بس او هم وقتی به نماز می آمد عبا برسر میکشید و از عارف بودن اونیزکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدا میداند درمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و با چه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعد انقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی و معارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک را نوشتم؛ روزی ازحوزه آمدند وگفتند شما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتر و عمیقتر،تا برای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابها تا اندازه ای مفید است ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه ها را زنده میکند و روح اسلام را زنده مینماید تدریس حکمتِ عملی و تربیت طلاب ب عرفان شهودیست ک بنیاداولیه نفوس را تغییر میدهد و آنان را به طهارت واقعی و حقیقی میکشاند و اگر حوزه اینطور شود حاکمانی تربیت میشوند که مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریین امیرالمومنین علیهم السلام هستند و قادرند با طهارت و نفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشور و دنیا بگذارند و به اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود! این جواب کامل نیس زیرا همانطور که فقه و اصول و عربی مرز دارد، عرفانِ عملی و اخلاقِ شهودی هم مرز دارد و باید دنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه را ازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارند تهی و خالی نگذاشت. باذکر این مطالب علت اختفای علامه طباطبایی ها و گلپایگانیها مشهودمیشود حتی بعد از انقلاب...(علامه طهرانی رحمه الله)

سلاممم بچه ها شما هرماه چه مقدار لباس می خرید؟؟ (هم از لحاظ اختصاص بودجه و هم از لحاظ تعداد) که همیشه تنوع حفظ بشه و هم همیشه لباس مرتب داشه باشید اگر دقت کرده باشید بیشتر خانم ها وقتی میخوان برن جایی لباس ندارن
 امام حسن علیه السلام: کسانی که صاحب فرزند نمی شوندزیاد ذکر استغفار را بگویند، ان شاء الله خداوند آنها را صاحب اولاد خواهد کرد(مصباح کفعمی حاشیه ص58). خدایا شکرت. به تو می سپارمش. 
اگر موافق باشید کمی در مورد مدیریت خریدهامون صحبت کنیم.... در مورد خرید لباس وسایل خونه حتی وسایل خوراکی و تهیه غذا .... البته می دونم درآمد افراد در این امر نقش اساسی رو داره ... ولی برای یه درآمد متوسط با کلی قسط و قرض چطوری باید برنامه ریزی کرد؟؟
 امام حسن علیه السلام: کسانی که صاحب فرزند نمی شوندزیاد ذکر استغفار را بگویند، ان شاء الله خداوند آنها را صاحب اولاد خواهد کرد(مصباح کفعمی حاشیه ص58). خدایا شکرت. به تو می سپارمش. 
امروز نکاتی که گفته بودین رعایت کردم پدرم دراومد خیلی خسته شدم اما واقعا واقعا جواب داد امروز اول واسه دل خودم ی لباس جذاب پوشیدم وکمدها رو مرتب کردم ی کوچولو تغییر دکور و تمیزی اشپزخونه و یخچال و خونه هنوز خودمو مرتب نکرده بودم که همسری اومد و رفتارش مثل همیشه بود منم با اینکه خیلی خسته بودم رفتم حموم و موهامو سشوار کردم وعطر زدم دیگه حوصلم نشد ارایش کنم اومدم پیش شوشو هر 5دقیقه نگام میکرد و ی جمله عاشقانه میگفت قبلا صدام میزد میگفتم جونم اما امشب میگفتم جووووونم اونم کلی ذوق میکرد و به هر بهانه صدام میزد تا من بگم جوووووونم ی سری یادم رفت ساده گفتم خودش گفت این سری نشد اخر شب هم خودش پیشنهاد ی ماساژ توپ داد و .....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز