2777
2789
ممکنه برنامتونو بگید تا منم ایده بگیرم امسال میخوام برای ارشد بخونم اما پسرم تا زمانی که بیدار باشه نمیذاره
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



منم سالی که برای ارشد میخوندم یعنی سال آخر کارشناسیم باردار شدم دو ماه مونده بود به آزمون ارشد ویار شدیدی داشتم و اصلا نتونستم درس بخونم و سر جلسه هم نیم ساعت مجبور شدم برم بیرون با اینحال رتبم 400 شد اما انتخاب رشته نکردم چون روزانه قبول نمیشدم حالا بعد از سه سال دوباره تصمیم گرفتم شرکت کنم
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
من صبح زود که برای شیر نینی بیدار میشم ناهارم رو میزارم تا هشت غذام امادست ظهر فقط گرمش میکنم بقیه زمانم رو راحت استفاده میکنم البته من خونه دارم و درسم هم تموم شده ولی فکر میکنم این زمان آزادی که من به دست میارم و مثلا موهامو درست میکنم کتاب میخونم یا میخوابم شما میتونی درس بخونی یه بار امتحان کن آدم ناهارش که آماده باشه کلی جلو میافته برای کارهای خونه هم هر دو هفته یه بار یه کارگر میارم برای نطافت کلی ولی روزی نیم ساعت به طور حتم خودم ریز ریز تمیز میکنم و نمیزارم ریخت و پاش بشه مثلا تا بیدار میشم فوری روتختی رو میکشم یا روی زمین یه ملافه بزرگ پهن میکنم دشک بازی بچه و خرت وپرتاش همیشه اونجاست باباش که میخواد بیاد ملافه رو با همه چیزای توش جمع میکنم میزارم گوشه اتاق بچه اینجوری هر وقت کسی هم سر زده میاد یا شوهرم تا حالا ندیده کف خونه چیزی از وسایل بچه اینور اونور افتاده باشه ظرفها رو همیشه میچینم تو ماشین تا پر شه تو سینک نمیزارم که بد منظره شه و خلاصه حواسم هست که کارای خونه رو هم جمع نشه
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
به نظر من کار سختی نیست
یه ذره سرعت عمل می خواهد و برنامه ریزی
برنامه خوابت رو مشخص کن
ساعت غذا درست کردنت رو هم برنامه ریزی کن
هر چی وقت خالی داشتی تقسیم کن بین درس و بچه
میدونم که بچه زمان زیادی میبره
اما خیلی وقتها هم با خودش داره بازی میکنه
اون وقتها رو بگذار برای درس خوندن
نگران نباش
میتونی
اگر بخوای حتماً میتونی
امان از تقوایی که با یک -تق- وا برود!
من توو بارداری برای امتحان ارشد اقدام کردم.با این که خیلی هم مریض و بد حال بودم.اما از هر فرصتب استفاده کردم و درس خوندم.
بچه که به دنیا اومد یک ترم مرخصی گرفتم و بعد شروع به درس خوندن کردم.الان رسیدم به پایان نامه و تا الان که با هر مکافاتی درسم رو خوندم.تمام کتابامو پاره می کرد.همش رو سرو کولم بالا می رفت...تازه سعی می کردم اگه فرصت کاری هم پیش میومد خرده کاری هم که شده انجام بدم.
خلاصه مکافات داره و باید بااراده باشی.اما یک مزیت بزرگ داه . اونم اینه که احساس بهتری پیدا می کنی....برای من سخت بود که تبدیل بشم به یه ادمی که صبح و شی فقط بچه وقتشو پر می کنه!درس خودن برام لذت بخش بود ...در ضمن همیشه فکر می کنم بچه داری به آدم اعتماد به نفس می ده....اینگار که دیگه از پس هرکاری برمیای...
دوستان عزیز از نظراتتون ممنونم
فسقلی خانم بزنم به تخته عجب آدم با اراده ای هستی میشه بگی برنامتو چطوری تنظیم میکنی که به همه کارات برسی شب غذاتو درست میکردی ؟ بیشتر روزها درس میخوندی یا شبها ؟
مسی جان مشکل من اینه که اگر صبح زود بیدار بشم وسط روز خوابم میگیره و نمیتونم درس بخونم حتی اگر شب زود بخوابم
نی نی من ممنونم الان هم این کارو میکنم ولی دقیقا برنامه ندارم بیشتر برای درست کردن غذا
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

پسر من 10ماهه بود که من برای ارشد شروع به خوندن کردم وهمون سال دانشگاه دولتی شیراز دوره روزانه قبول شدم. پسر منم خیلی شیطون بود بهترین مواقعی که درس می خوندم صبح زود واخر شب ها بود که می خوابید. تو طول روز اصلا نمی شد درس خوند ولی با اینحال کتاب و جزوه هامو روی میز می گذاشتم و همین طور که غذا درست می کردم و خونه رو جمع و جور می کردم مطالبی رو که قبلا خونده بودم مرور می کردم ولی مطلب جدید نمی خوندم. بعضی وقتها هم که شوشو با پسرم می رفت خونه مامانش از فرصت استفاده می کردم و یه لحظه هم هدر نمی دادم. حالا با یه پسمل شیطون دیگه می خوام اگه خدا بخواد واسه دکترا بخونم.
موفق باشی مامان عسل پس منم امیدوار باشم از کی برای ارشد شروع به خوندن کردی منظورم اینه چند ماه وقت گذاشتی
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز