من تو کوله ی کشیکش مارشمالو میزاشتم باخستگی پیداش میکرد کیف میکرد
براش ساعت خریدم میخاستم پشتش اسمامونو هک کنم
براش غذا درست میکردم و تیپ میزدیمو قدم زدن کنارمو دوست داشت و کیف میکرد
میشست کنارم رو صندلی اپن سیگار میکشید و از روزش و استاداش و بیمارستان تعریف نیکرد و کیف میکرد
میرفتیم مسافرت و من هیجانمو نشون میدادم و کیف میکرد
کارای لوس و اتفاقای خنده دارمونو تو یه گروه چت دونفره واتساپی ثبت میکردیم
هروقت بستنی میخرید می اورد دم ماشین بده ازش عکس میگرفتم
موقع تلفن ازش لب میگرفتم نتوته بحرفه
قلقلکش میداوم بخنده
براش کیک و لباسو و بادکنک بردم سوپرایز دوستاشو دعوت کردم بهش خوبی زیاد کردم هار شد گورشو گم کرد الان گیر یکی دیگه ام
براش اسمشو رو سربند جراحی اتاق عملش دادم گلدوزی طور نوشتن بداش کیک میخریدم و اناناس پیشس میرفتم روز استاد بداش رو ترافل نبارک باد سفارش دادم بردم
من کلا خیلی خل ام
روز مخصوصش میشد مثلا روز تقویمیه اون شغل شام میرفتیم بیرون و من حساب میکردم
و لین خلیت همچنان ادامه داره و ادم نمیشم که بشم