الان یه استیکر زدم به در با این مضمون: سلام بابایی مهربونم خسته نباشی لطفا دوسم داشته باش دوستت دارم نی نی
بعدش که آروم شد سعی کرد از دلم دربیاره اما کلی خط و نشون کشید خخخخ بعد هم گفت خدا رو شکر همیشه خونه نیستی هی بخوای سورپرایزم کنی! (هفته پیش مرخصی بودم)
یه تاپیک خوانده بودم در مورد ایده های عشقولانه ، چند تاش رو اجرا کردم که همش با شکست مواجه شد!!!!!! کلی خرابکاری کردم 
پیشنهاد داده بودن که برگ گل بزارین پشت آفتابگیر ماشین که وقتی همسرتون ازش استفاه کرد برگ گلها بریزه و سورپرایز بشه ! منم این کار رو کردم و چون همیشه همسرم جلوی پارکینگ افتابگیر رو باز میکنه خیالم راحت بود که مسئله ای پیش نمیاد اما از شانس بنده اون روز آفتابی نبوده و توی اتوبان افتابگیر رو استفاده میکنه و یهو برگها و نوشته ها میریزه روی سرش و بنده خدا میترسه و هول میشه و تصادف میکنه!!!! البته تصادف جزئی بود اما دعوام کرد 
بدترش اینه که ما قبلا همکارم بودیم و همه اون اقایون رو میشناسم و اونها هم منو میشناسن و گاهی همو میبینیم 
یکبار هم گذاشته بودم توی کیفش ، هاردش رو میده دست همکارش کاغذه چسبیده بوده به هارد! فکر کن هارد داده به همکارش (خانم) که یه نوشته عشقولانه بهش چسبیده! شانس اوردم زیرش اسمم رو نوشته بودم وگرنه همکارش فکر میکرد شوهرم بهش نظر داره 
یه بار هم انقدر هی وسیله هاش توی کیف رو جابه جا میکنه که کاغذه بیچاره له شده بود! دو هفته بعد داشت کیفش رو تمیز میکرد پیداش کرد یه بار هم چسبودنم توی در ظرف غذاش ، همسر گرسنه اصلا ندیده بود در حین شستن ظرفش ، کاغذ خیس خورده و پاره شده رو دیده بود
نگار من اینجام بخندم از دست سوتی هات
الان من آینه عبرتم صورتمو شطرنجی کنیدددددد
