خب ب نام خدا
عدنان ک رفته ی زن گرفته همسن دخترش
مهند ک خیلی نامرد و هرز و نمک ب حرومِ
نهال ک خیلی احمق و لوس و ناسپاس(رفتار با مادمازل)
ثمر ک خیلی هرزه و بی شعور و عوضیِ
فیروزه ک خیلی پررو و فتنه اس
بشیر ک پاش رو بیش از گلیم خودش دراز کرده
مادمازل ک خیلی منتظر فرصتِ ک دوباره عدنان مجرد بشه
بیسان ک فقط در حال تولید نسلِ
فقط اون عمه؛اون خوبه