2777
2789
عنوان

کمی تا قسمتی شوخی

| مشاهده متن کامل بحث + 53688 بازدید | 442 پست
.یه زن نداریم که هر روز پامیشه میز صبحانه اماده باشه

2.یه زن نداریم لباسامون رو اتو بزنه

3.یه زن نداریم غصه ی چک فردامون رو بخوره

4. یه زن نداریم واسه وام خونه طلاهاش رو بفروشه

5.یه زن نداریم وقتی میریم خونه ی مامانش برامون سفره بندازه بیا و ببین

6.یه زن نداریم وقتی میاد خونه ی مامانینا همش سر پا باشه

7.یه زن نداریم واسمون هفت رنگ ارایش کنه

8.یه زن نداریم تا ما نیایم شام نمی خوره

9.یه زن نداریم وقتی مریضیم پاشویمون کنه تا صبح هم بالا سرمون دعا کنه

10یه زن نداریم تا چهلش نشده بریم یه زنه دیگه بگیریم

11.یه زن نداریم درد زایمان بکشه بد ما بگیم دختره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

12.یه زن نداریم ندونیم چه طور بچه بزرگ شد و بی خوابی بکشه

13.یه زن نداریم غر بزنیم این چیه ناهار درست کردی؟

14یه زن نداریم هم بیرون کار کنه هم تو خونه اخرشم بگیم اقساط این ماه و تو بده

15.یه زن نداریم با ما تیتیشی حرف بزنه نکنه تومونمون دوتا بشه

16.یه زن نداریم تکه کلامش باشه خدا ساییه تورو از سرم کم نکنه

16.یه زن نداریم خونرو بکنه دسته گل

17.یه زن نداریم ارث باباش بهمون برسه

18.یه زن نداریم تا از سر کار میاییم کتمونو از رو شونهامون برداره

19. یه زن نداریم تو تابستو شربت زعفران و هندوونه دستش باشه تو زمستون اناره دون کرده و چایی داغش

20. یه زن نداریم وقتی بچه شلوغی می کنه بهش بگیم این چیه تربیت کردی !



...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......



مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نکته هایی در مورد مردها (طنـــــــــــــــز)!!!

1- اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟!

2-در عروسی میتونید لباسی که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید

3-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه

4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید

5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است

6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه

7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید

8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید!

9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما می آد

10- فقط شما میتونید برید استادیوم

11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید

12-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید

13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید

14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید

15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید

16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره

17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید

18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید

19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید

20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید

21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟

22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا...

23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید

24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید

25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید

26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید

27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید

28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید

29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید

30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه

31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد)

32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید

33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید

34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه

35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون

36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید

37- نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید

38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD معمولا بالای 16 میلیون میباشد)

39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره

40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست

41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید

42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند

43- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید

44- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد

45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید

46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه)

47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد

48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید

49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟)

...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......



ترکه میره بقالی،‌ می‌بینه رو دیوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسین با ماست! میگه: ببخشید اقا، شما ماست خالی ندارید؟!

دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاکی میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن:‌ تورو خدا یکم این بچه‌های مارو نصیحت کنید،‌ پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: ‌باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیده، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاصه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، ‌می‌دونی خدا کجاست؟ پسره جوابشو نمی‌ده، همین جور در و دیوار ر و نگاه می‌کنه. باز یارو می‌پرسه: پسرجان، می‌دونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو می‌پرسه و پسره هم بروش نمیاره، آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره می‌زنه زیر گریه و در میره تو اتاقش، در رو هم پشتش می‌بنده. داداش بزرگه ازش می‌پرسه: چی شده؟ پسره میگه: بدبخت شدیم! خدا گم شده، همه فکر می‌کنن ما برش داشتیم!



ترکه میره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: پس قربون دستت، ‌بگذار یک حالی بکنیم!

وسط اردبیل یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش،‌زخم و زیلی می‌شدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌کنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه، ‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا می‌کشن..آفرین! ایول! دمت گرم!‌ یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌ آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی حال می‌کنن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!‌ یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن ، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب می‌کنن،‌میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه می‌زنیم!

عربه میره داروخونه میگه:‌ ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه: ‌نه. دوباره فردا میاد میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! باز یارو میگه: نه برادر، ‌اینجا داروخونس، میخ فروشی که نیست! هی چند روز این اتفاق میفته، یارو با خودش میگه:‌ بگذار برم هزار تا میخ بخرم‌،‌ یه سود حسابی بکنم. فرداش دوباره عربه میاد میگه:‌ ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه:‌ آره، 3 تا کارتون میخ می‌گذاره جلو عربه... عربه یک نگاه می‌کنه میگه::‌اََاَ....ه! ولک توچقدر میخ داری!

ترکه وزیر مخابرات میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئتِ تحقیق تشکیل‌میدن، می‌بینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشی‌های ‌تلفنای همگانی رو بیسیم کرده!



به ترکه میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!‌


ترکه کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته:‌ سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، می‌پرسه: ببخشید قربان، می‌تونم بپرسم دارید چیکار می‌کنید؟ ترکه یقه یارو رو میگیره، پرتش می‌کنه تو چاه، میگه: چهارده،...چهارده،...چهارده
...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......



تو عروسی یکی میخواست یکی رو بلند کنه برقصونه، طرف دوست نداشت برقصه؛ انقدر بهش گیر داد باید برقصی که آخرش دعوا شد ـ
البته بعضی ها هم هستن اول مهمونی بهش کلی اصرار میکنی بلند شه برقصه ، آخرش باید التماس کنی که بشینه
********************
همسایمون کلی خرج کرد تمام در و دیوار بیرونی خونه‌ش را خیلی خوشگل رنگ زد، یه روز نگذشته بود، یکی با اسپری رنگ بزرگ روی دیوارشون نوشت: لیلا عاشقتم، نکن این کارو با من!!!
********************
نشستم پایه کامپیوتر دارم تو اینترنت چرخ میزنم
بابام اومده میگه باز تو اینترنتی؟؟؟!!! میگم آره
میگه انقده نرو تو اینترنت سرطان میگیریااااااااا
میگم چه سرطانی ؟؟!!!!!! میگه سرطان زخم باسن

********************
مامانم پشت در حموم : مهدی
من تو حموم : بله
حمومی؟
نه تو ترافیک ِ همت ام
مسخره منظورم اینه داری دوش میگیری؟
نه دارم رانندگی میکنم
زهر مار

****************************
فقط یه زن ایرانی میتونه به شوهرش بگه: من پنج دقیقه میرم خونه همسایه تو نیم ساعت یک بار غذا رو هم بزن
****************************
داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا؟؟! .....گفتم بیرون ...برگشته میگه.....خوب جای دیگه نریا ..؟؟!!! ـ

****************************
امروز رفتم دانشگاه، حراست جلوم گرفته میگه: آقا کجا !؟ میگم: اومدم با استادم کار دارم ! میگه: نمی بینی تابلو رو ، امروز زنونه هست . برو فردا بیا که مردونه هست ! ...(خاطرات یک دانشجو در آینده نه چندان دور)
****************************
مامانم ساعت هفت تا نه فارسی وان میبینه، نه تا یازده ام بی سی پرشیا، ساعت ده که میشه بدو بدو فلاششو بر میداره میبره وصل میکنه به رسیور اتاق خودشون که سریال پی ام سی رو ضبط کنه ساعت یازده که ام بی سی پرشیا تموم شد اونو ببینه تا دوازده، دوزاده میخوابه، صبح پا میشه تکرار سریالایی که ندیده رو میبینه، تا پنج اینا، پنج که میشه میگه خب من دیگه تا هفت مرخصی ام
****************************

عروسی دعوت بودیم. توی اون خیابون 2تا عروسی بود. ما عروسی ته کوچه بودیم. دایی عروس رفته تو همون عروسی که اول خیابون بود نشسته، شام هم تا آخر خورده بعد اومده بیرون زنگ زده که بابا پس شماها کجایید. ما شام هم خوردیم. زود بیاین زشته. از فامیل های ما هنوز هیشکی نیومده

****************************
مامان بزرگم نذر کرده بود من دانشگاه قبول بشم 30 جز قرآن و بخونه . من دانشگاه قبول شدم 2 جز بیشتر نخوند بهش میگم عزیز فقط 2 جز خوندی که! میگه اون رشته ای که تو قبول شدی همین 2 جزئشم زیاده
****************************

تولدم بود شروع کردم باز کردن کادوها به کادو مامانم رسیدم دیدم یه پاکته بازش کردم دیدم نوشته هفتاد هزار تومنی که دو ماه پیش قرض گرفتی نمیخواد برگردونی

****************************
ورزش کنار دریای آقایون چیست؟

هر موقع خانمی را می بینند شکم هایشان را تو می دهند
****************************
از طرف می پرسن وضعت نسبت به 30 سال پیش بهتر شده یا بدتر؟ می گه همینقدر بگم که 30 سال پیش هروقت بی پول می شدیم آبگوشت می خوردیم ، امروز هر وقت پول داریم ! ـ
****************************
رفتم دمه عابربانک نوبتم که شد 20نفر پشتم بودن، بعد دستگاه یهو قاط زد برگشتم گفتم خراب شد دیگه کار نمیکنه، اومدم تو ماشین دیدم عین 20نفر تک تک دارن امتحان میکنن! یعنی چس مثقال واسه حرف هم ارزش قائل نیستیم
****************************
خاور با بار گوجه چپ کرده راننده داره دو دستی میرنه تو سر خودش بعد ملت وایسادند از رو زمین مصرف گوجه یک سالشون رو جمع کنند
****************************
امروز حس کردم خیلی آدم مهمی هستم چون رفتم آرایشگاه آبشون قطع بود سرم رو با آب‌معدنی شستن

****************************
دیده بودیم وسط فوتبال اذان پخش کنن ولی این یکیش رو ندیده بودم: امروز یه مامور انتظامی تو اداره کنارم بود از تو بیسیمش سر ظهر اذان پخش کردن! ازش پرسیدم این چیه؟ گفت دیگه جدیداً توی تمام بیسیم ها وقت نماز، اذان پخش میکنن
****************************
قبلنا اگه دختره میگفت بله...مراسما شروع میشد ....مثلا بله برون... ـ
شیرینی خورون
این حرفا
الان برعکس شده....دختره میگه نه....تازه مراسما شروع میشه..... ـ
اسید پاشون...چاقو زنون....اعدام کنون
...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......



از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروتمند تر هم هست؟

در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن ک…ی؟

در جواب گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه ی طراحی مایکروسافت و تو ذهنم پی ریزی می کردم،در فرودگاهی درنیویورک قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد،دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من و دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی.هرکسی میاداینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم

به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا این برمبنای چه احساسی اینا رو میگه.

زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد و پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم
گروهی تشکیل دادم بعد از ۱۹ سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت و پیدا کنید.یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.

ازش پرسیدم من و میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیلگیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.

سالها پیش زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم

گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود
گفتم میدونی چه کارت دارم، میخوام اون محبتی که به من کردی و جبران کنم
گفت که چطوری؟
گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم
(خود بیلگیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم هرچی که بخوای
گفت هر چی بخوام؟
گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم
من به ۵۰ کشور افریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم
گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی
پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟
پسره سیاه پوست گفت که :فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه

بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمند تر از من کسی نیست جز این جوان ۳۲
ساله مسلمان سیاه پوست
...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......




اصطلاحات جالب و خواندنی پشت کامیونی

لاستیک قلبمو با میخ نگات پنچر نکن

بوق نزن ژیان میخورمت

بر در دیوار قلبم نوشتم ورود ممنوع
عشق آمد و گفت من بی سوادم

پشت یه ژیان هم نوشته بود

جد زانتیا


قربان وجودت که وجودم زوجودت بوجود آمده مادر



شتاب مکن، مقصد خاک است

رادیاتور عشق من ازبهر تو، آمد به جوش
گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم

تو هم قشنگی

کاش جاده زندگی هم دنده عقب داشت

داداش مرگ من یواش

*
کاش میشد سرنوشت را از سر نوشت

*
تند رفتن که نشد مردی

چشم انتظارم که برگردی

*

یا اقدس

یا هیچکس

*
زندگی نگه دار پیاده میشم

آیی بی وفا کجا میری

اونطرفی که ورود ممنوعه
...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......



شما را گر شب یلدا بلنده



مرا لیست طلبکارا بلنده



از اول شانس و اقبالم کج افتاد



زمانه ناقلا با من لج افتاد



اگرچه بخت من چون شام تاره



در اون بالا ندارم یک ستاره



ولی هندونه ام در شام یلدا



سفیدیش بود چون شیر گاوا



انارم ترش و گردوهام پوچه



و چشمان زنم افسوس لوچه



بود آجیل تلخ و سیب ها کال



و قطعاً می شود وارونه ام فال



خلاصه در شب یلدای بنده



بود اوضاع و حالم باب خنده
...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......



اطلاعیه راهنمایی و رانندگی لرستان
به استحضار همشهریان عزیز می رسانیم که جهت آزمایش رانندگی نیازی به ناشتا بودن نیست



آخر زمون میشه همه تو محشر جمع میشن
خدا میگه امام برن بهشت و بقیه برن جهنم
ترکه میره تو صف اماما وامیسته
فرشته ها میان میگیرنش میبرنش پیش خدا میگن این یارو رو چیگار کنیم ، میگه من امامم و باید برم بهشت.
خدا میگه اون رو ولش کنین این لره رو بگیرین که هی میگه از جای من پاشو.


داشتیم تو خیابون قدم می زدیم که یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا که یکى عمودى یکى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، که در این هنگام راننده پیاده شد و در کمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟
یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی که به سختى نفس می کشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!
راننده گفت: نمکدون! منظورم اینه که می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا کارشناسى کنن صحنه پنالتى بود یا نه!


تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟
پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!


کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!




تو هواپیما نشستم دارم دعا می‌خونم بغل دستیم می‌گه دعا می‌کنی سالم برسی؟
پـَـ نه پ َــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می‌کنم سقوط کنیم!


زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟
پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه ‌است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!


دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟
پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!



شمع های ماشینم سوخته، رفتم تعمیرگاه...
می پرسه عوضشون کنم؟ پـَـ نه پَــ، فوتشون کن تا صد سال زنده باشی!


زنگ زدیم 110 می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟
پـَـ نه پَــ، زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب!



به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... می گه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
می گم پـَـ نه پَــ، یه داداش توپول موپول می خواستم روم نمی شه به بابا بگم.


رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا می گه: اومدی عیادت؟
پـَـ نه پَــ، اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم!


هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم... آمپولا رو دادم به پرستاره... می گه آمپول بزنم؟
پـَـ نه پَــ، توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!


نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.
یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟
پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !
.
.
.
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن !
.
.
.
به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.
میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳فوتبال داره !
.
.
.
رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین،
میگه بال مرغ؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم !
.
.
.
اس ام اس جدید پـ نه پـ
پدربزرگم فوت کرده تو قبرستونیم دوستم زنگ زده میگه کجایی؟
میگم بهشت زهرا ! میگه واسه چی ؟ میگم واسه پدر بزرگم.
میگه اِ ؟ فوت کرده ؟ میگم پـَـــ نَ پـَـــــ تمرینی اومدیم مانور !
.
.
.
مامانم سفره پهن کرده بود ,بهش گفتم میخوای شام بیاری؟
گفت: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ میخوام گلای سفره رو اب بدم !
.
.
.
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم ازراه اومده میگه خوابه؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!
.
.
.
سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟
عروس: پـَـ نـَـ پـَـ متهمی !
.
.
.
به معلممون میگم آقا اجازه هست بریم دستشویی ؟!!! میگه واجبه ؟!
پ ن پس مستحبه !!
.
.
.
همسایمون عروسی داشتن
دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟
پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه !
.
.
.
رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟!
میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـ نـَـ پـَـ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!
.
.
.
رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم ,اومدم خودمو معرفی کنم!
.
.
.
رفتم رستوران یارو میگه غذا میل دارید قربان؟
پ نه پ اومدم ببینم اینجا حقوق خوبه؟از کارت راضی هستی یا نه !
.
.
.
داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته،
برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو بازکرده با تعجب میپرسه
قاسم تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟
میگم:پَــــ نَ پَــــ قاسم رسید من دیلیوریشم�
.
.
.
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟
میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود
کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد� !
.
.
.
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیروایسادیم.
دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَپَــــ� گربه اس باباش
مرده ریش گذاشته!
.
.
.
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده
میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم
از مامان بچه شاباش بگیرم!!
.
.
.
بعد از چند ساعت عمل بچم به دنیااومده با کلی ذوق به بابام
نشونش می دم.میگه بچته؟؟؟!! میگم پَــــ نَ پَــــ اینو الان
از اینترنت دانلود کردم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد!!!
.
.
.
آهنگ اندی تو ماشین گذاشتم دوستم میگه اندیه ؟
پَـــ نَ پَـــ داریوشه,داره خودشو لوس میکنه بخندیم !
.
.
.
تصادف شده زنگ زدم اورژانس میگه کسی صدمه دیده
پ نه پ زنگ زدم بگم همه سالمن نگران نشو !
.
.
.
تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده ۴ لیتری تکون میدیم !
طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
میگیم:پـَـَـــ نه میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !
.
.
.
استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟
من دستمو بردم بالا
استاد: میخوای جواب بدی؟
من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد !
.
.
.
عاقد سر سفره عقد : عروس خانم وکیلم؟
پَ نه پَ دکتری ! دعوت کردیم سطح مجلس بره بالا !
.
.
.
ساعته از بیرون صدای قار قار میاد�داداشم میگه صدای کلاغه ؟
میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!
.
.
.
به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو � میگه روشنش کنم ؟
پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو � من هُل میدم روشن شه
.
.
.
رفتیم کوه � دارم چوب جمع میکنم �
میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟
پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت !
.
.
.
شنگول سگشو میبره دامپزشکی منشی میگه سگت مریضه ؟
شنگول:پ ن پ خودم هاری گرفتم سگم گف من اینجا اشنا دارم بیا بریم دکتر ببینتت !
.
.
.
پشت در اتاق عمل وایستادم منتظر دکترم که برم برای زایمان
پرستاره اومده نگام میکنه میگه زاءو شمایی؟�
میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواهرمه.. ترسیده منو فرستاده جاش!
.
.
.
تو اتوبوس از رو صندلی پا شدم جامو بدم یه پیرمرده میگه پا شدی من بشینم؟
پـَـ نـَـ پـَـ پا شدم با میله های اتوبوس استریپ تیز برقصم شما مسافرا تا مقصد حال کنین.
.
.
.
ساعت ۸ صبح کلاس داریم .منم خمیازه میکشم و دهنم یه متر باز میشه .
استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت
.
.
.
تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم
ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته
.
.
.
دوازده شب رسیدم دم خونه کلید نداشتم به داداشم زنگ زدم
میگم یواش درو باز کن بقیه بیدار نشن .میگه در خونه رو؟
پَـــ نَ پَـــ در یخچالو!!! سر شب گرمم بود رفتم پشت تخم مرغها !
.
.
.
دارن گوسفندرو قربونی میکنن � یه آفتابه آوردن که بش آب بدن
اومده میگه میخوان با آفتابه بش آب بدن؟!
پَ نه پَ آفتابه آوردن ببرنش دستشویی استرسش از بین بره !
.
.
.
رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟
پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی�!
.
.
.
تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم ، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید
دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره !
.
.
.
شیشه رفته تو دستم , دارم از درد جیغ و داد می کنم
به رفیقم میگم در بیار, میگه شیشه رو؟
میگم پَــــ نَ پَــــ , ادای من و در بیار شاد شیم !
.
.
.
تصادف کردم، زنگ زدم ۱۱۰ � پلیسه اومده میگه تصادف کردی؟!
گفتم پـــ نَ پَـــــ اینا همش نقشه بود بیای ببینمت !
.
.
.
یارو با ۱۶۰ تا سرعت زده به یه عابر پیاده ، عابره پرت شده ۲۰ متر اونطرفتر افتاده زمین
هیچ تکونیم نمیخوره.دوستم میگه یعنی مرده؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ داره تمارض میکنه پنالتی بگیره !
.
.
.
بعد از کلی کلنجار رفتن با شریکم بهش گفتم باید از هم جدا شیم
میگه یعنی جداً ازهم جدا شیم؟
پَـــ نَ پَــــ من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم، تو بگی که نمیتونم !
.
.
.
یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید.
تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!!
پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !
.
.
.
رفتم خونه دیدم ماهی از تنگ افتاده بیرون
داداشم میگه یعنی مرده؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــ دوگانه سوزش کردم وقتی آب نیست با هوا کار میکنه!
.
.
.
دارم تو خونه رو ترد میل میدوام بابام میاد میگه داری میدویی لاغر کنی ؟؟
پَـــ نَ پَـــ کلاسم دیر شده عجله دارم !
.
.
.
مادر دانش آموزِ اومده مدرسه�.معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین
میگه تو خونه؟�.پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی
(اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن !)
.
.
.
خوابیدم.!!!
سره کلاس دستمو بردم بالا سوال کنم.استاده میپرسه سوال داری؟؟؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بینم کولر باد میده یا نه که خداروشکر حل شد!!
.
.
.
تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در �. گفتم بله ..
دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته ..
لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.
.
.
.
وسط جاده خلخال زنجان پنچری ماشینمو می گرفتم یه آقاه رسید گفت پنچر شدی؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ لاستیکم گرمش شد در آوردم هوا بخوره!!
.
.
.
نشستیم داریم �سقوط آزاد� میبینیم ، داداشم میگه این دریا ئه واقعا کیشه؟؟؟
پـَـ نـَـ پـَـ دارن اسکلمون میکنن � شهرک سینمایی رو آب کردن
.
.
.
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند. گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند.
پـَـ نـَـ پـَـ کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند!!!
.
.
.
اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم � رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم
.
.
.
من : سلام علی خوبی ؟ علی : سلام ،شما ؟ من : آرمینم . علی : اٍ
آرمین تویی ؟ من : پـَـ نـَـ پـَـ راهنمای ۴۷۳ ، بفـــرمائید! .
.
.
.
بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش.
فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟
پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین
شارژ کنین چند ساعت خاموشش کنین!
.
.
.
رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ۱۰۰محبت کنین.
اورده تست کرده میگه میبری؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم
...هیچ با هیچ برابر نیست!!!!!!!!!!.
..0......



2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792