2777
2789
عنوان

کمی تا قسمتی شوخی

| مشاهده متن کامل بحث + 53688 بازدید | 442 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خواهش==
======
با دوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه میکنیم ...
میگه سارا شوهرش کچله؟!
پَ نه پَ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده

بردم داداشم رو رسوندم کلاس،برگشتم ...
مامانم میگه رسوندیش؟
پَ نه پَ انداختمش تو چاه اینم پیرهنشه ...

میخوام برم خونه چشام قرمزه ... به رفیقم میگم چشام قرمزه؟
میگه آره میخوای همینجوری بری ؟
پَ نه پَ وایمیسم تا سبز شه بعد حرکت میکنم ...

با دختره رفتیم بیرون تـُـف کردم تو جوب، چپ چپ نگام میکنه !!
گفتــم کارم زشـت بود؟
گفت پَ نه پَ حال کردم باهاش ! جوب بعــدی پهن‌تره، بــرین توش !!!

برای بار اول رفتم مرکز اهدای خون ... پرستار می گه میخواین خون بدین؟
گفتم پَ نه پَ پشه‌ایم اومدیم مهمونی !
بعد نیم ساعت نوبتم شده میگه کارت ملی؟
میگم مگه کارت می خواد؟!
میگه : پَ نه پَ میتونی آزادم بزنی ... لیتری ۷۰۰ !

تو ماشین نشسته بودیم چند تا تگرگ خورد به شیشه ... دوستم پرسید تگرگه؟!
پَ نه پَ ابابـــیلن ! ... رزمایش گذاشتن سلاح های جدیدشون تست کنن !

آب قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد.
میگه اینا ماله زنگ لوله هاست؟
پَ نه پَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته

لیزر انداختن تو صورت رحمتی، خیابانی میگه قطعا اون شخص تو استادیومه !
پَ نه پَ تو خونشون نشسته میندازه رو صفحه تلویزیون از اینجا ما میبینیم

دیروز سوار تاکسی شدم؛ یه آقایی پیشم نشسته بود!
میرفت که بخوابه و کج میشد سمت من!!
صداش زدم؛ میگه : اذیت میشید؟
گفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ صدات زدم که بگم سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره.....

داداشم امروز رفت مدرسه وقتی برگشت از اونجایی که امسال اولین سالیه که نمیرم مدرسه خیلی مشتاقانه ازش پرسیدم امروز بهتون درس دادن؟
گفت ‍پـَـَـ نــه پـَـَــــ نشستن نگاهمون کردن ببینن توی این 3 ماه قیافمون تغییر کرده یا نه..
داداشم: :-L
من: :|

مشغول رانندگی تو جاده ام! از فاصله ی دور پلیس واسم دست تکون میده، ماشینو میزنم کنار میگم جناب سروان با من کاری داشتین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم باهات بای بای میکردم! میگم اِ پس شما هم اهل فیسبوکو... D: راستی میخواین واسم جریمه بنویسین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ کاغذ آوردم ازت امضا بگیرم، فدات شم...

گوشیم زنگ زده رو ویبره بود خواهرم میگه رو ویبره اس؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ تازگیا میخواد زنگ بزنه، زوور میزنه نمیتونه..!

یارو اومده میگه جا گرفتی؟؟ میگم بله.!!
میگه میاد ؟؟ میگم آره.! یارو رفت.
... ... خلاصه عموم رسید و منو دید که ایستادم تو جا پارک..
... ... ... میپرسه جا گرفتی واسم؟ گفتم بله عمو. رفتیم ونشستیم..
نیم ساعت بعدش با پسر عموم رفتیم کوه تا اون لحظه خیلی خودمو کنترل کرده بودم
نفس نفس زنان رسیده بودیم تا وسطاش. پرسید : خسته شدی؟؟ و من از اونجا هولش دادم پایین ودو تا پا با یه دستش شکست..!!
.
.
.
نتیجه : هرگز پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو تو خودتون نریزید!!!!

رفیقم گوشیمو گرفته زنگ زده به دوست دخترش داره نیم ساعت صحبت میکنه منو نگاه میکنه میگه قبض موبایلت زیاد میاد قطع کنم ؟ پـــَ نه پــَـــ یه خورده دیگه ادامه بده داریم ردشو میزنیم، ادامه بده ...

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر یارو گفت : راحت باشه؟ پ نَ پ خار داشته باشه..
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

Dont Trust Anybody (DTA )
فتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا می گه: اومدی عیادت؟ پـَـ نه پَــ، اومدم ۲ تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم ..!!!!

ک ساعته داشتم با یه زانتیا کورس میذاشتم...! آخرش یارو اومده میگه:داری کورس میزاری؟ گفتم:پ ن پ مریض دارم واسه همین دارم تند میرم برسونمش بیمارستان...! میگه:کوفتِ پ ن پ. بزن کنار کنترل نامحسوسه!!!

ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟ میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه ] ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ [
کام همگان باد روا کام شما نه...ایام همه خرم و ایام شما نه...
گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان... سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟ بله... -خودتون کجا کار می‌کنید؟؟ ...- تو گاوداری..!!! - کارگر هستین؟؟؟ - پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم
کام همگان باد روا کام شما نه...ایام همه خرم و ایام شما نه...
ز ساق پا تا محدوده ۱۸ قدمو گچ گرفتم، دوستم اومد خونمون عیادت، میپرسه شکسته؟ میگم پَــــ نَ پـَـــ رفیقم اورتوپده، یه تعارف زد منم تو رودرواسی موندم
کام همگان باد روا کام شما نه...ایام همه خرم و ایام شما نه...
می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ، می گه بقیش ؟ سوژه نداری ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ ، دارم می خوام نگه دارم واسه زمستون

منظومه �پـَــ نــه پـَــ� را بخوانید! وای عجب شهری، عجب آدم‌کشی پـَــ نــه پـَــ ماییم و صدها دل‌خوشی پســرانش جملگی فاســد شدند... پـَــ نــه پـَــ در کار حق وارد شدند... دختــران اینجا دمـا‌دم عاشـــق‌انــــد پـَــ نــه پـَــ دنبال درس و کوشش‌اند پــهلوانــان وطــن را می‌کــُـشنــد... پـَــ نــه پـَــ حلوا و حلوا می‌کننـد... مجرم و دزد و فــــراری گشتــه‌ایـــم.. پـَــ نــه پـَــ با حوریان بنشسته‌ایم.. سهم معشوقــانِ اینجـا شد اسیــــد.. پـَــ نــه پـَــ شهزاده با اَسبش رسید.. محض خنده بوده این شعرم همین.. پـَــ نــه پـَــ پاشو بریم زندان اویـن...
کام همگان باد روا کام شما نه...ایام همه خرم و ایام شما نه...
میخوام مسواک بزنم...مامانم میگه:میخوای مسواک بزنی؟ میگم:بله مامان جون.... میگه:خمیر دندون زدی روش؟ میگم: بله مامان جون...! میگه:ای خاک تو اون سرت که این همه موقعیت پَــ نَ پَـــ درست کردم واست استفاده نکردی!!! خداوکیلی اینم ننس ما داریم؟!
کام همگان باد روا کام شما نه...ایام همه خرم و ایام شما نه...
لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره بعد بش میگم کاری داری باش مگه ؟ میگه پَـــ نَ پَـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن
کام همگان باد روا کام شما نه...ایام همه خرم و ایام شما نه...
راننده پیکان قراضه پشت چراغ قرمز میزنه به سپر بنز جلویی
راننده بنز با عصبانیت پیاده میشه : آقا چیکار کردی؟
راننده پیکان : ماشینم بیمه نیست خودمم هیچی ندارم
راننده بنز از ناچاری: اشکال نداره

چراغ قرمز بعدی همون پیکان میزنه به همون بنز
راننده بنز درو باز میکنه که پیاده بشه
راننده پیکان سرشو از پنجره میاره بیرون داد میزنه : حاجی زحمت نکش منم!
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز