سلام. من اول شدم. کجایید؟ پرنسس. سما. انوشه بیدار شید.
امروز یه کار قهرمانانه انجام دادم و زنگ زدم آموزشگاه و مربیمو عوض کردم. خیلی حس خوبی دارم. پرنسس خیلی خوشحالم که دوستی مثل شما دارم.من قبلا خیلی آدم بااراده و محکمی بودم از وقتی که ازدواج کردم خیلی کوتاه می آم و اعتماد به نفسم کم شده و خیلی غصه می خورم . دوست و آشنایی هم نداشتم که بهم روحیه بده. تشویقم کنه. پرنسسی ممنون که این تاپیکو زدی. همه با هم یک قدم به جلو
سلام صبحتون بخیر ممنون خانومی 1 من هم با بیدار شدن در صبح زود خیلی موافقم....اکثرا از 7 تا 8/5 بیدار میشم ، البته اگه دخترم شب ها زودتر بخوابه ، زودتر هم می تونم بیدار بشم ، مثلا همون 7 2 دوستان از "جزئیات مهم و هدف دار " و "برنامه ریزی شده " زندگی تون بگید خواهشا "نام ببرید و لیست کنید " اینجوری به هم کمک بیشتر میشه 3 من خودم بارها شده ، برای طول هفته ام برنامه ی نظافت هفتگی کل خونه رو قرار دادم ، ولی همین آشپزخونه ، که خانومایی مثل ما ، خونه دار ، وقت آدم رو از صبح میگیره یهو میبینی ظهر شد و همش همین جایی ، نهار خودمون ، نهار دخملی ، صبحانه اش ، خرده کارای قبلی و بعدیشون و ... واسه همین این مورد نظافت هفتگی رو نمی تونم رعایت کنم ، البته اینم بگم ، باز هم همون میشه ، وقتی در طول روز و هفته ، هِی خرد خرد جمع می کنم و این طرف اون طرف رو تمییز می کنم ، بازم تونستم در طول هفته خونه رو تمییز نگه دارم ، ولی دلم یه نظافت با برنامه تر ، در حد خونه تکونی ، میخواد همیشهههههه
سلاااام
من امروز دیر بیدار شدم
البته بعد از نماز صبح حدودا45 دققه یا یک ساعت درس خوندم، بعد دوباره خوابیدم، اما بعد ساعت 11 بیدار شدم
خیلی بد شد راستی...من تصمیمم رو گرفتم و کلاس زبانم رو کنسل کردم چون واقعا برام سخت بود و باعث میشد اعصابم دااااغون بشه ولی حتما حتما خودم روزی نیم ساعت زبان میخونم
من امروز دیر بیدار شدم البته بعد از نماز صبح حدودا45 دققه یا یک ساعت درس خوندم، بعد دوباره خوابیدم، اما بعد ساعت 11 بیدار شدم خیلی بد شد راستی...من تصمیمم رو گرفتم و کلاس زبانم رو کنسل کردم چون واقعا برام سخت بود و باعث میشد اعصابم دااااغون بشه ولی حتما حتما خودم روزی نیم ساعت زبان میخونم
سلام من امروز یکساعت زودتر بیدار شدم و یکی از کارهایی که مدتها تصمیم داشتم رو انجام دادم.پخت کیک فنجونی که عالی شد.عصر هم میخوام وسایل خیاطیم رو که قبل از زایمان جمع کردم دوباره روبراه کنم.بوسسسس برای همگی
سلام به همه دوستای گلم. ببخشید که نتونستم این دو روز گذشته بیام. آخه گفتم که دخترم تازه به دنیا اومده . تازه دوازده روزشه . منم دنبال کارهای مراسم ولیمه بودم . فامیل رو دعوت کردن ، تالار پیدا کردن قرارداد و از این چیزها. هنوز هم تموم نشده کامل. این روزهای بعد از زایمانم خونه مادرم هستم. خدا مادرم رو واسم نگه داره . خیلی کمکه . یعنی آسایش خونه مادر کمکه . آرامش فکر دارم.... از یک هفته ده روز دیگه امتحانای دانشگاهم هم شروع می شه . ترم دوم MBA هستم. خلاصه اینکه این فعلا مهمترین اولویت برنامه ریزی منه. دوست دارم برم خونه خودم اما از یک طرف هم می گم شاید بهتر باشه تا آخر امتحانات پیش مامانم بمونم. به خاطر پسرم می گم . اینجا سرش گرمه شاید برم خونه درست و درمون نتونم بهش برسم. خلاصه اینکه فعلا سخت مشغولم . دوباره اومدم حتما سر می زنم . فعلا بای. به امید روزی که همه دونه دونه همه هدفهامون رو در کنار هم محقق کنیم و شاد زندگی کنیم.
سلام به همه.مامان نخودی جون تبریک میگم.به نظر من که بهتره تا پایان امتحانات از خونه مامانت تکون نخوری
آتنا جون یکی از اهداف من لاغر شدنه که براش برنامه هم دارم ولی سریع سست میشم.فکر میکنم یکی دو نفر اینجا رژیم دارن.چه خوبه که به هم انرژی بدیم در این مورد.فعلا که پسرم کوچیکه و اهداف دیگه م قابل اجرا نیست
آتنا جون یکی از اهداف من لاغر شدنه که براش برنامه هم دارم ولی سریع سست میشم.فکر میکنم یکی دو نفر اینجا رژیم دارن.چه خوبه که به هم انرژی بدیم در این مورد.فعلا که پسرم کوچیکه و اهداف دیگه م قابل اجرا نیست
سلام تیوی دیشب تاساعت 3 روشن بود من بدبخت هم 4 خوابیدم تا11 ظهر بعدش که بیدارشدم چندلقمه صبحونه وبعدش رفتم ارایشگاهمو جاروش کنم کلا تغیردکوردادم وگردگیری وتمیزکاری ومرتب کردن کشووکمدا بعدش هم دخترم گفت مامان بیا تخت اتاقمونو جابجاکنیم یه ساعتی هم تغیردکوراسیون اتاق خوابودوش بچمم که هرباربرم میپره تو بعدش هم رفتم اشپزخونه وتمیزکردن کابینتاویخچال واشپزخونه وشام گذاشتن بعدش هم رفتیم کوچه وخونه همسایه نشستیم توحیاط همه تعجب کرده بودن که من رفتم نشستم بیرون چون خوشم نمیاد عصرابازنای همسایه برم بشینم کوچه یاحیاط یکیشون نمیدونم چرا ولی واسه همشون غیرعادیه این بیرون نرفتن من وتوجمعشون نرفتن امروزم به هوای بچم رفتم بیرون که دلش بازی میخواست اقای پدربچه ها از ساعت 2خوابیده بودن تا غروب اینقد بدم میاد بیدار که میشه تیوی روباز میکنه وعین طلبکارامیشینه تی وی دیدن وهی به زمین وزمان گیرمیده یکی دوباری بحث لفظی وشام ودوروزه نیومدم نت وبلندشدم اومدم پای نت همین
سلام خانوما
من امروز نتونستم زود بیدار بشم چون از دیشب سردرد داشتم صبح هم که پاشدم سردردم خوب نشده بود بنابراین تا9:30 خوابیدم بعد که بیدار شدم صبونه رو اماده کردم و یه مسکن هم خوردم که سردردم خوب شه راستی امروز برا دخترم یه لقمه گنده گرفتم و اون هم برا اولین بار تو عمرش اونو خورد چون هیچوقت لقمه بزرگ نمیخوره و کلی وقتمو میگیره خلاصه این یه شروع خوب بود بنظرم بعد دستشویی رو تمیز کردم و بعدش رفتم خرید و وقتی برگشتم رفتم سراغ پختن غذا تازه عصر هم دخترمو بردم پارک الان هم باباش داره براش قصه میگه تا بخوابه امروز روز دوم رژیمم بود خدارو شکر تا الان همه چی خوب پیش رفته
من امروز نتونستم زود بیدار بشم چون از دیشب سردرد داشتم صبح هم که پاشدم سردردم خوب نشده بود بنابراین تا9:30 خوابیدم بعد که بیدار شدم صبونه رو اماده کردم و یه مسکن هم خوردم که سردردم خوب شه راستی امروز برا دخترم یه لقمه گنده گرفتم و اون هم برا اولین بار تو عمرش اونو خورد چون هیچوقت لقمه بزرگ نمیخوره و کلی وقتمو میگیره خلاصه این یه شروع خوب بود بنظرم بعد دستشویی رو تمیز کردم و بعدش رفتم خرید و وقتی برگشتم رفتم سراغ پختن غذا تازه عصر هم دخترمو بردم پارک الان هم باباش داره براش قصه میگه تا بخوابه امروز روز دوم رژیمم بود خدارو شکر تا الان همه چی خوب پیش رفته
سلااااام خانومای گل:) من اصلا امروز از خودم راضی نبودم تقریبا همه کارامو انجام دادم، اما زمان هر کدوم نصف یا یک سوم چیزی بود که تو برنامم هست:( انگار دارم خودمو به برنامه عادت میدم... فکر کنم روندم خوبه، چون آروم آروم و کم کم انگار خود به خود دارم به برنامه اصلیم نزدیک میشم من الان میرم دخترمو بخوابونم و بخوابم....ان شاالله......
مامان نخودی:) من فکر کردم دخترت بزرگه و داره از مکه برمیگرده که داری ولیمه میدی:) مبارکه عزیزممممم... به نظرم خونه مامانت بمون:) ممنون که اومدی گلم
سما جون آففففرین چه جالب کیک فنجونی من تا حالا درست نکردم واقعا احسنت من عاشق آشپزی ام:) وااای سما بعضی وقتا یه ایده هایی به ذهنم میرسه با خودم میگم کاش خیاطی بلد بودم...خوش به حالت
مهسان... آفرین:) تغییر دکوراسیون روحیه آدمو خیلی بهتر میکنه ولی سعی کن چیزای سنگین خیلی بلند نکنی این جور وقتا مرد رو به کار بگیر:) به نظر میاد امروزت خیلی خیلی از دیروز بهتر بوده شاید تو هم داری مثل من به ایده آل هات نزدیک میشی البته آروم آروم:)
من رابطم با همسرم خیلی بد شده بود بعد از زایمانم اخلاقم خیلی خیلی بد بود و متوقع بودم بچه ها بیان یکی از برنامه هامون این باشه که رابطمون با "همسرمون " رو بهتر کنیم اینو جدی بگیرین چون رو بچه هامون هم اثر داره تاپیک ظرافت زنانه http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=508051 از اولش شروع کنین به حوندن فوق العاده هست و زندگیتونو دگرگون میکنه قول میدم
انوشه جون سلام عزیزم مامان من به لقمه بزرگ میگفت لقمه چوپانی:) یعنی چوپان ها لقمه بزرگ برای خودشون میگیرن و میرن صحرا و ما خیلی خوشمون میومد که لقمه ای که میخوریم اسم داره:) انوشه جون به نظرت تو این یکی دو روزه خوب پیشرفت کردی؟ آخه از قبلا هات چیزی نگفتی... چقدر خوبه که همسرت تو خوابوندن دخترت کمکت میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز