2777
2789
عنوان

در راستای تاپیک اعتراف

298 بازدید | 28 پست

اعتراف می کنم انقدر از شوهرم نا امید شدم ، انقدر تو ذوفم زده و رفتارش مثل رباطه( با همه خمینه ) منم ازش ده سال کوچکترم ، تو ذهنم مثل سریال ها و فیلمها برا خودم داستان می سازم ، یه روزی یه جا دیگه ، یکی عاشقم می شه ، و من از این حس بی هیجانی در میام

ای بابا

مردِ من چشمهایش لبریز از آرامش است...وقتی کنارم قدم میزند از هیچ چیز و هیچ کس ترسی ندارم...او معنای تمام و کمال واژه‌ی امنیت است...قول هایش قول است...تهِ چشمانش پاکی موج میزند...برای عاشقانه هایم مجنون است و برای بچگی کردن هایم پدر ...مردِ من مــــرد است و محکم...آنقدر محکم ک میتوانم با خیال راحت کنارش همان دختربچه‌ی ساده‌ باشم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اعتراف میکنم به خاطر پول و دراوردن چشم مردم شوهرمو انتخاب کردم .

اعتراف میکنم پدرو مادرمو خیلی اذیت کردم عذاب وجدان دارم .


اعتراف میکنم قدرت تصمیم گیری خوب رو ندارم 


بازم اعتراف کنم ؟

نمیخواد دیگه دعا کنید :(  حاجت روا نشدم :(

اعتراف میکنم مشکل از شوهرمه ولی چهارساله به همه گفتم مشکل از خودمه نمیخام غرور شوهرم خورد بشه.همه هم انواع اقسام دکترارومعرفی میکنن.اعتراف میکنم خسته شدم ازسوالای مردم

تو هم مثل منی، در اوج جوونی حس پیری می کنم

چند سالته ؟؟؟

این یه مشکله 

بعدااا برات دردسر میشه .دائم ذهنت درگیر میشه

مثل روانشناس ها حرف می زنم 😌مثل فلاسفه فکر می کنم🤔 اما مثل روانی ها عمل می کنم😅

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز