تجربه درمان افسردگی خودم.

سلام عزیزم واقعا درست میگین متاسفانه زندگی من پر از موارد استرس زا بود و تغذیمم درست میگین ی مدت رعایت میکنم ی مدت نه...یعنی شرایط رعایت کردن نیست چون ماچند مدته خونه بابام هستیم دیگ قاطی هرچی درست میکنیم میخوریم ورزش یکماه یوگا رفتم عالی بود ولی بعلت مسافرت دیگه فرصت نشد ..بچه و مشکلاتشونو...... ده سالم تو غربت زندگی کردم داغونم کردم... افسردگیم منشاش بعلت دوری از خانواده بود...الان بدنم داغونه. همش بدن دردم..حالا تو خصوصیم ی سری سوال دارم ازتون میپرسم...خدا خیرتون بده ک این تایپیکو زدین و انقدر با صبر و حوصله جواب میدید...من خیلی تحت نظر طب سنتیم بودم بارها دکتر رفتم همشون میگن هم سودا داری هم صفرا برا همین خیلی چیزارو نمیتونم مصرف کنم...چون سودا و صفرا ضد هم هستن...دکترای طب سنتی فقط تجویز میکنن نمیگن ب چه علت من تو این تایپیکتون جواب خیلی سوالاتمو گرفتم ممنون انشالله صد برابرشو از خدا بگیرید

و اینک گفتین مطالبو از کی خوندم دقیقا از همین دیشب ...و اینک بعلت تو غربت بودن و بچه کوچیک داشتن و پشت هم بودن روابط اجتماعیم صفر بود همش خونه بودم تفریح خیلی کم ورزش تو این ده سال فقط دو ماه...

من اصلا خواب درستی ندارم مغزم بیشتر اوقات بیداره وقتیم میخوابم همش کابوسه

سلام. اسی. من چندروزیه حالات افسردگی مثل استرس اضطراب زیاد یهو بهم هجوم میاره حالت تهوع شدید و دهانم خشک میشه. احساس ترس دارم جوری که میخوام فرار کنم شبا تا میخام بخوابم یهو استرس اصطراب میگیرم و رو گلوم سنگینی میکنه آب هم تو گلوم پایین نمیره و مثله مرغ پر کنده دور خونه میچرخم. ایتقد خسته شدم 😞دلم نمیخاد دکتر برم چون هروقت قرص عصاب میخورم حملات پانیک میاد سراغم اولش و وقتی هم میخوام ترک کنم خیلی حال روحیم بد میشه 😞

یه سوال. سودابر چه علایمی جدیدی میداد؟ 

چه حمله ای؟ حمله پانیک؟ منم یهو تو خواب میپرم استرس شدید انگار راه گلو بسته میشه احساس ترس دارم

درسته عزیزم خواستم منم از تجربه یه غذایی که به همم می‌ریخت بگم ،البته کامل هنوز همه صفحات تاپیک رو نخوندم، اما ‌متوجه شدم که گفتی غذاهای مونده و فریزری و سوپرمارکتی باعث تشدید حال بده منم تو یه چرخه معیوب افتاده بودم افسردگی باعث میشه آدم حال و حوصله آشپزی و پخت غذا با مواد غذایی سالم و تازه رو نداشته باشه و رو به غذاهای مونده و فریزری و فست فودی و ... بیاره که این خودش باعث بدتر شدن حاله،من دو سه ماهه دچار اضطراب و استرس و وسواس فکری و اختلال خواب شدم حتی درست نمیدونم دلیلش چیه یکی بهم میگه نافت اقتاده یکی میگه بخاطر شرایط بدی هست که تو جامعه پیش اومده یکی میگه چون اول پاییز آنفولانزا و کرونا گرفتمه و این افسردگی پس از کروناست،البته سابقه افسردگی فصلی قبلا داشتم اما خفیف نوسان خلقی در حد یک ماه از پاییز اما پاییز امسال جهنمی ترین و بدترین پاییز عمرمه، از طرفی بخاطر سرما و آلودگی هوای تهران و دائم مریض شدن بچه هام از اول پاییز خونه نشین شدم و همه ش خودم و بچه هام مریضیم منم خیلی سعی کردم حالم رو بهتر کنم با قرآن و دعا و نماز شب و معنویات،با بازی کردن وقت گذروندن بیشتر با بچه ها با کتاب خوندن و پادکست های آرامش بخش و روانشناسی گوش دادن با یوگا و مدیتیشن و... ،اما هر کاری اثر موقتی داره و دوباره علائمم برمیگرده از وقتی تاپیکت رو خوندم دارم سعی میکنم پرهیز غذایی کنم شاید بهتر شم ،طبع و مزاج بدنم که گرم و تر بود الان سرد و خشک و سودایی شده کلی لاغر شدم تو همین دو سه ماه از زندگی سیر شدم و همه ش دلم میخواد بمیرم هیچی خوشحالم نمیکنه بی اشتها و بی انگیزه شدم و انگار یه حفره بزرگ درونم ایجاد شده

عزیزم شما پیش روانشناس رفتی؟ مفید بودبرات؟ منم پاییز امسال افتضاحه حالم دو ماهه اینستا نمیرم و اخبار اصلا نگاه نمی‌کنم ،با فیلم یا آهنگ غمگین میزنم زیر گریه و اصلا سمت آهنگ و فیلم عمگین نمیرم، دایم دلشوره دارم و دلم میریزه مهر ماه دچار حملات پانیک بودم آبان ماه پانیکم کمتر شد اما وسواس فکری شدیدی روی ظاهرم پیدا کرده بودم و شبها چندبار بیدار میشدم و سخت به خواب میرفتم، آذر صبحها ۴،۵ بیدار میشم و هر کار میکنم خوابم نمیبره و صبح تا ظهر حالم خیلی بده و حالم از خودم و زندگی بهم میخوره که بهش میگن افسردگی صبحگاهی،نمیدونم این چه بلایی بود که افتاده به جونم و هی در حال تغییره علائمش نمی دونم کی دست از سرم برمیداره