روح و جسم ما مثل یه پازل هستش که وقتی خوب چیده بشه مرتب و قشنگه. منتها باید این چیدمان رو یا بگیریم یاد بگیریم با خودمون چکار کنیم. ما خودمونو نشناختیم. اطرافمون نشناختیم. روح و جسممونو نشناختیم. در انبوهی از ناشناخته ها داریم زندگی میکنیم.
نه عزیز خدا انسان رو واسه زجر کشیدن نیافریده، ما خیلی بیراهه رفتيم افتادیم تو چاله. دنبال یادگیری و علم نرفتیم. احتمال بالا هرچی میکشیم از تنبلی خودمونه واسه درست زندگی کردن واسه نظم وقت نذاشتیم. به چیزایی اهمیت دادیم و هزینه کردیم که الان نتیجه ش شده کسلی.
به قول شاعر
در خانه غم بدن. از همت دون باشد .
من روزای سنگینی گذروندم به نطرم میشه از دست غول غم و غصه درآمد.
. نمیگم همش خودم بودم خدا کمکم کرد و دوباره منو زنده کرد همیشه ازش میخوام دیگه داشته هامو ازم نگیره دیگه به عقب برنگردم. البته همش امتحان خودش بود. تا من بیدار بشم.
نگین نمیشه بگردین راهشو پیدا کنید.