منم یه بچه دارم ولی اون زندگی خودش رو داره و من زندگی خودم رو من به عنوان مادرش باید بهش یاد بدم که چطور زندگی کنه خودش رو دوس داشته باشه و بتونه بدون نیاز به کسی از جسم روحش مراقبت کنه توی این راه هم اولین قدم اینه که من خودم این طوری باشم تا اون ببینه و یاد بگیره اگه من از ارزش انسانی خودم بگزرم بگم به خاطر بچگ اونوقت تنها به بچم یاد میدم اگه مثل پدرش خیانت کنه مشکلی نیست فقط باید شریک زندگیش رو وابسته کنه تا کنارش بمونه و ازش سود ببره و اگه مثل مادر خیانت ببینه باید به خاطر یه چیز مهمتر چشمش رو ببنده اما من اینو نمیخوام
میخوام دخترم برای کسی که کنارشه ارزش قایل بشه و بهش خیانت نکنه و اگه هم خدایی نکرده مورد خیانت قرار گرفت بتونه بدون وابستگی خودش رو رها کنه و زندگی شاد و سالمی رو تجربه کنه