2777
2789
عنوان

چگونه ظرافت زنونه داشته باشیم؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1869486 بازدید | 28433 پست
.یه چیزو در مورد مردا بدون اصلا دوست ندارن یه نفر مسیرو بهشون بگه چون احساس ناتوانی میکنن.منم قبلا همیشه حرص میخوردم.اما الان اصلا نمیگم خیلی راحت و خانمتر به نظر میرسم بارها شده مسیرو اشتباه رفته ولی دیگه اصلا چزی نمیگم نه اینکه بد جنسی کنم ولی من که سکان دار ماشین نیستم همش حواسم به راه باشه.اینطوری برا خانما راحتتره

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خیلی ناراحت کنندس.ولی یه چیزی برا راحتی خودت بگم:اصلا بزار همه برا کارای مردونه مثل پیدا کردن مسیر رسیدن بقیه به شما هماهنگی با بقیه همسفرا نظر بدن خودتو زیاد دخالت نده چون نهایتا تو این مواقع بیشتر نظر آقایونه.ساکت و با آرامش بشین انکار همه دارن برا راحتی تو تصمیم میگیرن .نمیدونم من احساس میکنم اینجوری خانمانه تره
سلام دوستای خوبم
امیدوارم تعطیلات به همگی خوش گذشته باشه
این هفته خونه مامان و مادر شوهرم میمونم.از خودم خیییییییییلی راضیم مخصوصا خونه مادر شوهرم .چنان اسلوموشن شدم که خودمم توش موندم. خیلی محترمانه و مودبانه رفتار می کنم. خجسته جون مطلبت عالیییییییییییییییی بود خیلی استفاده کردم
سلم دوستان
خوبین
من یکی که وقتی میام سر کار نمیتونم خیلی تایپ کنم میام و میخونم ولی مامان نازی یاسی راست میگه خیلی سوت و کور شده کووووجایییین خانومهای ظریف؟؟؟؟؟؟

خوب من از خودم بگم علارغم میل همسرم اما با مشورت کردن باهاش من روز عید بلیز و دامن شیک و با جووراب شلواری ضخیم پوشیدم و کاملا میشد نگاه و برخورد بقیه رو حس کرد که متفاوت شده بود انگار باهام محترمانه تر برخورد میکردم تا حالا دامن نپوشیده بودم شده بودم عین مامانها و خانومها همیشه اسپرت تنم بود نهایتا یه سارافون
ارایشمم مرتب تجدید کردم و خیلی سعی کردم روی رفتارم کنترل داشته باشم ولی منم یکم عجولم و احساساتی در حالی که میتونم سکوت کنم ابراز احساسات میکنم و فک میزنم واییییییییییی کنترلم روی این زبونم سخته

خلاصه کلی به همسرم رسیدم و کنارش بودم و بهش محبت کردم با پسرمم کلی حال کردم و بازی کردم خیلی روز خوبی بود
چرا امرو هیچ کسسسسسسسسسس نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من یه پیشنهاد دارم واسه مرتب شدن تاپیک بیایم اون پستهای اولی رو بر اساس دسته بندی که کرده بودیم نامگذاری کنیم تمام پستهایی رو که گذاشتیم بر اساس موضوع بزاریم توی این دسته بندی ها هر پست جدیدی که گذاشتن بزارین داخل دسته بندیها اینجوری صفحه اول تاپیک هست و همه میخونن مطالبم جمع و جوره

انتقادات و پیشنهاداتتونو بدین

یه سوالم دارم درمورد مدل دامن و رنگ مو بیاین دیگههههههههههه
سلام عسل بانو جان.منم مهمونی دعوت بودیم و همه چی خوب بود دیروز اومدم و گفتم تا اینکه همسری جلو خانواده اش سرباهام بد صحبت کردبعدش خیلی دورو برم چرخید اما تا دیشب باهاش قهر بودم.یکی از همین نکاتو نتونستم رعایت کنم تحملم تموم شد و این هم شد سرانجامش.
7راز خوشبختی از کوروش کبیر: متنفر نباش"عصبی نشو"ساده زندگی کن کم توقع باش"همیشه لبخند بزن"زیاد ببخش 1دوست خوب داشته باش
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792