نمیدونم منظورت از پشت و پناه دقیقا چیه ؟؟؟؟
به خدا الان اصللللللا نمیشه برای یه رفت و آمد ساده. روی خواهر برادرت حساب کنی
شوهر من پنج تا داداش داره خداییش بد نیستن اما سال به سال خونه همدیگه عید دیدنی میریم
یکی از جاری هام یه کوچه با من فاصله داره چند بار زنگ زدیم بریم شب نشینی هر دفعه پیچوند
خدایی من عاشق رفت و آمدم اما خب نمیشه جاری هام هر کدوم یه عفریته هستن
از طرف خودم هم دوتا خواهر دارم دو تا برادر
برادرم که تهرانه هر سال عید میاد عید دیدنی چند تومن پول به عنوان عیدی میندازه روی اپن خونه
انگار من گدام
امسال دقیقا بیشتر از مبلغ عیدیش دادم به بچه هاش
خواهر خودم از وقتی بچه دار شدم باهام درگیر شد شوهرشم آدم غدی هست یهو یه متلک میپرونه
خواهرم هر چیزی رو برعکسشو به من میگه بار ها و بار ها
یعنی صد رحمت به دشمن
به خدا قبل این داشتم گریه میکردم از صبح تو خونه ام خیلی دلم میخاست روز جمعه برم خونه ی یکی
اما هر چی فکر کردم دیدم کسی نیست با وجود این همه خواهر و برادر