قطعا مامان هایی که میان توی این تایپیک مثل من تازه فهمیدن دارن مامان میشن البته طبق تاریخی که پزشک گفته نی نی اسفند میاد یه وقت دیدی نی نی هول بود و شد بهمنی چشمکککککککککککککک حوشحال میشم با مامان های دیگه ای که اسفند نی نی شونو میارن اشنا بشم
بچه ها از جوابتون ممنون البته تخت پارمیس کنار تخت خودمه اما تو تخت خودش اگر بیدار بشه نمیخوابه هی گریه میکنه میخواد پاشه و بره بازی کنه اگر کنا ر خودم بخوابه تا صبح بهتر میخوابه موندم والله
یه سوال دیگه شما تو روز چطوری بچه ها رو سرگرم میکنید که کارای خونتون رو انجام بدید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام برای اونایی که مثل من از دست گاز گرفتن بچه ها عاجزن
بعد از یک روزی کاری خستهکننده، پشت کانتر آشپزخانه، مشغول خرد کردن کاهو بودم که احساس کردم پشت پایم میسوزد. یک لحظه از فکر اینکه حشرهای چیزی نیشم زده، حسابی وحشت کردم، ولی وقتی سرم رو پایین گرفتم و پسر سه سالهام را دیدم، بیشتر از دیدن هر حشره یا جانور دیگری، جاخوردم.
اولین بار بود که کسی را گاز میگرفت؛ البته آخرین بار هم نبود. از یک طرف خوشحال بودم که من قربانی این رفتار کموبیش خصمانه بودم، نه خواهر کوچکتر یا یکی از دوستانش و از طرف دیگر، ذهنم پر از سوال شده بود و دوست داشتم بدانم بهترین برخورد با این اتفاق چیست.
حتی گاز گرفتن هم دلیل دارد
بچهها، همراه با ورودشان، زندگی ما را مملو از خاطرات و لحظات شیرین میکنند. همراه با این شیرینی، باید تن به لحظات سختی هم بدهیم که برایمان میآفرینند. یکی از آنها، دیدن صحنه گاز گرفتن کودک است. تا به حال، به این نکته فکر کردهاید که چرا بچهها، گاهی به گاز گرفتن متوسل میشوند؟
کودک شما گاز میگیرد، چون:
دندانهایش درآمده یا در شرف درآمدن است. او بهخاطر احساس درد و نارحتی، این کار را میکند و معمولا با شنیدن صدا یا دیدن واکنش فرد مضروب، دیگر کار خود را تکرار نمیکند.
بهخاطر نشان دادن هیجان و احساس یا جلب توجه، این کار را میکند. در اغلب اوقات، او با شنیدن �نه! نه! نه!�، دست از کار خود میکشد.
گاهی گاز گرفتن، روشی برای بروز خشم و عصبانیت او است. بچهها تا وقتی مهارت کلامی پیدا نکردهاند، نمیتوانند در موقعیتهای حساس، بهسرعت، کلمات مورد نیاز خود را بیابند و بازگو کنند. بنابراین دنبال روش جایگزین هستند.
کودکان در سنین سه و بالای آن، قصد کنترل دیگران، بهخصوص کودک دیگر را دارند. همچنین خشم از بازنده شدن یا حس ضعف و ترس از آزار دیگران، از عوامل گاز گرفتن است.
گرسنگی، خستگی، بیحوصلگی و ترس هم میتواند باعث شود فرزندتان، دندانهایش را به کار بیندازد.
روشهای دفاعی در برابر دندانهای کوچک!
به کودک یاد بدهیم که برای ابراز خشم و ناراحتی خود، راههای درستی وجود دارد. به او، مهارت گفتن �نه� یا استفاده از جمله �این مال منه� یا �بس کن� را یاد بدهید.
مراقب باشید که این موضوع را بهعنوان یک اتفاق بامزه و جالب تلقی نکنید. او باید بداند که در محیط زندگیاش، این کار، عملی ناپسند و قبیح به حساب میآید.
۱. ابتدا توجه خود را به فردی معطوف میکنیم که گاز گرفته شده است؛ بهخصوص اگر کودک باشد و وی را آرام میکنیم.
۲. سریع، ولی با آرامش، مداخله کنید. کودک را از جمع دور کنید. هرگز برای تلافی، او را گاز نگیرید. قاطعانه، به وی بگویید �گاز نگیر. گاز گرفتن، آسیب میرساند و من به تو اجازه نمیدهم گاز بگیری و به کسی آسیب برسانی.�
۳. اثر گاز گرفتن وی را توضیح دهید؛ مثلا بگویید �علی گریه میکند؛ چون تو، او را گاز گرفتهای و به او آسیب رساندهای.�
۴. برطرف کردن علل احتمالی گاز گرفتن. استرسهایی نظیر شلوغی، سروصدا، گرسنگی، خستگی، خوابآلودگی، نبودن اسباببازی، بیتوجهی یا توجه زیاد به کودک، میتواند او را در این حالت قرار دهد.
۵. بر حسب سن کودک، برای مدت زمانی، وی را از جمع دور کرده، در یک اتاق خلوت، دور از هرگونه عامل خطر یا محرک قرار میدهیم و به وی میگوییم که در صورت تکرار گاز گرفتن، این کار را برای وی تکرار میکنیم.
۶. به کودک خود آموزش دهید که برای بیان احساسات، به جای کارهای اینچنینی، از لغات استفاده کند؛ البته پس از فروکش کردن هیجانات منفی وی.
زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مایا داره یاد میگیره بشینه تلویزیون نگاه کنه. البته همراهش باید یکی دیگه هم بشینه ولی حالا که بهش اجازه دادم کارتون و عمو پورنگ ببینه خیلی بامزه میشینه و به ما هم اشاره میکنه رو زمین رو نشون میده میگه بیشی! عمو پورنگ رو دوس داره دست میزنه همراه شعراش یه کم هم میخونه... از اینکه کار جدیدی به بازیاش اضافه شده هیجان زده س. از دیروز بچه م سرماهم خورده. دیشب از دو تا 5 ناله میکرد تو خواب. انقد بغلش کردم نازش کردم می می دادم ولی دست خودش نبود انکار تو خواب هذیان میگفت. البته تب نداشت دم صبح تب داشت که استامینوفن دادم.
سلام دوستیام. ملی جون ملودی هم دیشب عین مایا مریض و بدخواب بود. امروز هم سرما خورده و آب بینیش همش آویزون بود و گلوش ناراحت بود. بامزه عطسه که می کنه و آب بینیش می یاد می گه: اشک، اشک! فعلا که خدا رو شکر خفیفه و دکتر نبردمش. حالا ببینم امشب چطوره. بهش استامینفن دادم و خوابیده. ما پس از امتحان کردن مدل های مختلف خوابیدن فعلا چند ما هی هست که رفتیم اتاق ملودی و هر سه روی زمین رختخواب می ندازیم و می خوابیم . اتاق خوابمون هم تبدیل شده به اتاق رختشورخانه! که فقط توش لباس پهنمی کنیم تا خشک بشه. ملودی هم نصفه شبا که می گه می می حتما باید بهش بدم. اگه به جاش آب ببرم طرف دهنش از اون گریه های وحشتناک شروع می کنه که پشیمونم می کنه. خیلی هم بده، همین الان حس می کنم دندوناش داره پوسیده می شه به خاطر شیر شب. مسواک هم که نمی زاره بزنم براش. خودش دست می گیره راه می افته تو خونه یه خورده گازش می زنه و می یاره می ده به من. خلاصه فعلا که می می شبانه به راهه. راستی من امروز فهمیدم ملودی بلده از یک تا ده بشمره، البته هفت رو نمی گه. ولی کلی ذوق کردم. چند روز قبل بیرون بودیم رفتیم یه پارکینگ روباز پارک کردیم، پیاده که شدیم یه نگهبانی اونجا بود که یونیفرم سرمه ای و کلاه لبه دار پوشیده بود، ملودی تا دیدش بلند گفت مامان خلبان! بنده خدا انقدر ذوق کرده بود که تا یه دقیقه خنده رو لباش بود! از کتاب بچه های جینگیلی مشاغل رو یاد گرفته و خیلی خوشش اومده و همش استفاده می کنه، مثلا هی می ره یه جا دست و پاش یا عروسکاشو گیر می ده و می گه کمک کمک، گیر! می گم کی بیاد کمکت کنه؟ می گه نجاتی (منظورش نجات غریقه)
راستی به نظرم این واکسن با تموم سختیها و استرسش از بقیه راحت تر بود .
و این که رومینا پیش خودمون توی تخت مت و کنار من میخوابه و با این که تختش چسبیده به تخت ماست اصلا حاضر نمیشه توش بخوابه و یه الم شنگه ای به پا میکنه که نگو...
و این که رومینا شب وقتی میخوابه تا ساعت 5.30 تا 6 واسه شیر پا نمیشه ولی وقتی پاشد فقط می می میخواد همین...
ملی جونم امید وارم مایا هر چه زود تر خوب شه و همین تور همهی کوچولو هایی که ناراحتی و بیماری دارن من یکی که اصلا تحمل دیدن کوچولوی مریض رو ندارم و گریم میگیره واسش.
ممنون از همگیتون از جوابتون پارمیس هم مثل رومینا با این که تخحتش به تخت خودمون چسبیده اما میذارمش توش بعد 1 ساعت بیدار میشه گریه اخر مجبور میشم بذارمش بین خودمو.ن بخوابه نمیدونم اینا کی درست میشن
مرسی خاله های مهربون من عاشق این زبلی ملودی شدم خیلی بامزه س. مشاااااغل بلده! الهی قربونش برم. مایا فعلا فقط دست راستشو میشناسه. مبتدیه در برابر ملودی ناناز