همشم داد میزد یه حرف و چندبار باس بگم خستم کردی و فلان چرا اینجوری میکنی با اعصابم بازی میکنی 😔😔
منم گریم گرفته بود به زوووور جلو خودمو گرفته بودم یهو اشکی نیاد پایین...
بعد رفت دم داروخانه دیگه وایساد خودش رفت بگیره منم دیدم گوشیش تو ماشینه تو یه عملیات انتحاری انداختمش تو جوب 😞😕
دلم خنک شد آخیییییییییش🤗🤗🤗🤗