مادربررگ من صدو هفت سالش بود
مثل دختر چهارده ساله همه میگفتن شصت سالشه میگفتم نه صد رد کرده
هر شب باید کل بدنشو با پماد ماساژ میداد
موهاشو صب به صب میبافت
روز مرگش به من گفت ماهی میخوام
منم پختم
یه ساعت بعد مرد
عشق میکرد با خودش مثل اون باشیم🤔
خوب اشتباه بودی ک سنگ صبور بودی.
الان کارت درسته نباید بزاری کسی وقت و انرژیت رو با اه و ناله ش هدر بده....
به نظرم همه همینن دیگه حس و احساس سی سالگی با هجده ساگی خیلی فرق داره..
چرا دنبال داستان های عاشقانه و این چیزا باشی..
الان برو راجع ب بچه ت و روان شناسی کودک مطالعه کن و کارهایی ک همیشه دوست داشتی انجام بدی و نتونستی رو شروع کن..
اگه هنری رو دوست داری اگه رشته ی خاصی زبانی دوست داری برو دنبالش..
دیگه وقتشه ایده هات رو دنبال کنی نه رویاهات
نه من دیگه اینجور نیست دیدگاهم
واقعا دختر مجرد بمونه و البته از نطر مالی مستقل باشه ،، خیلیییی بهتره تا ریسک ازدواج رو بپذیره .... ک یا خانواده شوهر مشکل دارن یا خود شوهر
الانم ک همه ی مردا ک نه ولی اکثرشون دست ب خیانتشون زیاد شده حالا هرکی در ی حد
دقیقا الان کار درست رو میکنی.
من از ۳۰ تا ۳۲ فکر میکردم چقدر پیر شدم. حتی یکسال کارمو گذاشتم کنار تو خونه مبخوابیدم که به مشکلاتم فکر نکنم. شوهرم گفت افسردگی داری.
یه چند ماهیه بهترم. الان سعی میکنم فقط به چیزای خوب فکر کنم و سنگ صبور ناله های خواهرام و مادرم نشم. فقط انرژی مثبت بگیرم و از کسانی که انرژی منفی میدند دوری کنم.
سن یه عدده .
پدربزرگم خدا بیامرز صد سالش بود ولی دلش جوان بود آدم از همنشینی باهاش لذت میبرد.
سخت نگیر خب وارد یه دهه جدید شدی سن هر چقدم خودش تو چهره نشون نده ولی تو صبرو و حوصله و افکار نشون میده باید از این دهه ام لذت ببریم من خودم ۳۳ هستم.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز