2777
2789
عنوان

ماجرای های من و زن عموم :/

20328 بازدید | 40 پست

سلام میخوام ی ماجرایی رو بگم شاید بگین بین بزرگتراست و به من ربطی نداره ولی واقعا داره روی زندگیم تاثیر میزاره و در واقع گند زده بهش

از اول می گم پدر من بچه دومه خیلی خیلی عاشق خانواده اش البته واقعا پدر و آدم خوبیه و منو خواهرام عاشقشیم ولی اینکه هنوزم ب طور خیلی زیادی وابسته خانواده اشه ایشون چند تا شغل دارن هم فرهنگی هستن و هم زمین کشاورزی دارن و هم هر سال یه مقداری اجاره می کنن و کشاورزی می کنن هم چند دهنه مغازه داره و اجاره اش ماهانه میاد و هم کامیون دارن و دادن ب عموم به عنوان راننده و ی مقداری هم از ایشون می گیرن اما هنوز هم زندگی ما با ده سال یا 15 سال پیش ک هیچکدوم اینا رو نداشتیم فرقی نکرده چرا؟ چون پدرم علاوه بر خانواده خودش هزینه زنگی یکی از عمو هام و یکی از عمه هامو میده و ی عالمه جای دیگه مشکل ما هم همین عمومه ایشون 10 سال پیش و تو سال 88 ازدواج کردن و بنا ب گفته بقیه ادم خیلی خیلی تنبل بودن همسرشون از وقتی ک اومدن همیشه میگفت ک امیر(اسم فرضی) خیلی منو اذیت می کنه منو کتک میزنه و اینا و خب ما هم باور می کردیم و همش پدرم و پدر بزرگم عمومو دعوا می کردن زن عموم می گفت ک عموم معتاده و حتی الکل مصرف می کنه

و اینا تا اینکه ایشون همون سال حامله شدن و از همون سال به فاصله 2و نیم سال همش حامله میشن و الان 4 بچه دارن و باورتون نمیشه هر وقت ایشون حامله میشن و وقت زایمانشون میرسه عموم بعد از امضا برگه رضایت همسر غیب میشه و پدرم هزینه بیمارستان رو میده تمام هزینه خورد و خوراکشون با پدربزرگ و پدرمه و پوشاک بچه هاش هم با اون یکی عمه ام و بازم پدرم و همیشه هم زن عموم در حال ناله و زاری ک امیر نمیزاره برم خونه مامانم ونمیزاره برم بیرون و تو خونه حبسم می کنه و ما هم تا سال ها باور می کردیم تا اینکه حدودا 4 سال پیش مادر بزرگم فوت کرد مادر بزرگم همیشه یکی از بزرگترین حامی های اینا بود و ی مدت قبل فوتش ب مامانم و خاله هام (مامان من با دوتا از خاله هام جارین) گفته بوده ک تمام کار های زن عموم فیلم و نقشه اش و تو تمام این سال ها مادر بزرگم هم به اینا خرجی میداده حالا تو مراسم فوت ایشون این خانواده اصلا نیومدن باورتون میشه ؟ همسایه هم هستن اما کلا پیداشون نبود ( ما رسم داریم تا 7 روز مراسم عمومی داریم و بعد از اون تا  سالگرد اول هر ماه ی مراسم میگیریم)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

) اما عموم تمام مراسم های عزا خانواده همسرش رو میره یکی از خاله هام همسایه همین زن عمومه و حتی خودم دیدم تا ساعت 12 1 همیشه خوابه بچه هاشو پدر بزرگم ک 67 سالشه نگه میداره و عموم هر روز براش آشپزی می کنه و سبا هم همیشه از بیرون سفارش میدن وقتی پدرم و پدر بزرگم تو اون منطقه هستن همیشه ایشون در حال شستن و پهن کردن کهنه بچه اس اما سر شب وقتی ماشین حمل زباله میاد یه کیسه پر پوشک از بهترین مارک دم در خونشونه به خدا لباسایی ک اینا تنشونه رو وقتی میبینیم باورمون نمیشه دیشب خونه خالم ک همسایه ایناس بودیم ( پدرم نبود) و زن عموم طوری داد و هوار می کرد و جیغ می کشید ما فکر کردم شغالی چیزی اومده در حالی ک اگه ببینیدش همیشه سرش پایینه و طوری حرف میزنه و سرتو باید نزدیک ببری و وقتی اینا رو پدرم و پدر بزرگیم میگیم میگن ک شما سه خواهر(مامانم اینا) می خواین اونو خراب کنید اون خیلی بیچاره و است و اینا و باور نمی کنن.

ایشون تمام طلا های عروسیشون رو دارن و حاضر نیستن بفروشن هیچی جهیزیه نیاوردن و خونه شونو پدرم و پدر بزرگم ساختن و لوازم خونه رو هم همین طور و الان هم ناراحتن ک چرا ماشین ندارن

حدواد دو هفته پیش ایشون بعد از ی دعوا شدید رفتن خونه مادرشون و انگار این دعوا هم بخاطر ماشین بوده پدرم با وساطتت و خواهش ایشونو راضی کردن ک برگردن و بعد از برگشتن دوتایی رفتن بیرون شام بخورن با عموم و دیشب خبر رسید ک بابام قول ماشین داده بهشون(پدرم تازه بازنشسته شدن و پولی ک بابت این کار گرفته بودن رو قرار بود طلا بخریم چون مامانم 3 سال پیش تمام طلا هاشون به خاطر پدرم فروخت ( ما رسم داریم موقع عروسی طلا زیاد میدیم و مادرهم از خونه پدرشون طلای زیادی با خودش آورده بود)و وبا بقیه اش قرار بود دکور خونه رو عوض کنیم و از اینا کارا ک پدرم دیشب گفت نظرتون چیه باهاش ماشین بخریم در حالی ک ما خودمون چند تا ماشین داریم و به خاطر اینکه فکر کنم اگه بیشتر از 3 ماشین ب نامت باشه باید مالیات بیشتری بدی اگه بازم ماشین بگیریم این ماشین جدیدو ب نام عموت بزنیم ک مامانم خیلی عصبانی شد.

شاید الان بگین ک از زندگی عموت ربطی ب شما نداره ولی تمام این چند سال هر دعوایی ک تو خونه ما رخ داده به خاطر اینا بوده و ن فقط خونه ما ینی زندگی اینا داره سه تا زندگی دیگه رو بهم میریزه من خیلی کم ب خاطر دارم دعوایی با موضوع دیگه ای تو خونه ما رخ داده باشه . مامانم بنده خدا آدم ارومیه و اصلا اینطوری نیست ک باشه بره دعوا کنه با زن عموم و تو روش اینا رو بگه ک این خیلی لج مارو در میاره

در ضمن حدود 4 سال پیش هم پدرم با وجود ی عالمه قسط و وام برای این عموم ی تراکتور خرید ک باهاش کار کنه و ایشون بنا ب حدس خاله ام حداقل ماهی 7 تومن درامد دارن و هنوز هم پدرم بهشون پول میده و حتی وقتی وسیله ای از تراکتور خراب میشه پدرم پول تعمیرشو میده و حتی پول گازوییل هم با پدرمه و ما نمیدونیم این پول کجا میره و نمی دونم میدونید یا ن ولی وقتی کسی وسیله شو میده دست یکی ک باهاش کار کنه باید ی مبلغی رو به صاحب ماشین پرداخت کنه مثلا اون یکی عموم ک پدرم به خاطرش کامیون خرید و داره باهاش کار میکنه ماهانه ی مبلغی رو بهمون میده اما این عموم هیچی

همین زن عموم همه جا پر کرده ک این سه تا جاری ادما خیلی بدجنسین و موذی ان موقع حاملگی هم همیشه میگه ک امیر منو میزنه و من خونریزی دارم استراحت مطلقم ووو سر حاملگی اخرش خاله ام هم حامله بود از قضا دکترشون یکی بود و وقتی خاله ام دکتر راجع به زن عموم پرسیده دکتره گفته ک ن بابا اصلا این ماجرا ها نیست و خیلیم سالمه ( میدونم کار دکتر اشتباه بوده و نباید راجب یک مریض پیش یکی دیگه حرف بزنه گیر ندید ب اینJ ) سر حاملگی ها هم تا یکی از بچه هاشو از شیر میگیره سریع اون یکیو حامله میشه و همیشه هم میگه واای یادم رفت قرض بخورم یا امیر مجبورم کرد قرض نخورم اخه صورتمو لک می اندازه و حتی من ک مجردم هم باورم نمیشه دیگه مامانم اینا رو خودتون تصور کنید و تهدیدش هم اینکه ک میزارم میرم شوهر برام خیلی زاده و اگه برم بچه هامو نمیبرم مال خودتون راستی در ماه هم یه هفته تا ده روز هم خونه مامانشه یا مامانش میاد اینجا و بچه هاشو هم نمیبره و پیش پدربزرگم میمونن و موقع برگشت هم آژانس رو لایق خودشون نمی دونن و کمتر از شاسی بلند سوار نمیشن و پدرم و یا عموم میره دنبالش

و ی عالمه ماجرای دیگه و خدایا ایشون ن شاغل ان و ن تحصیل کرده ان ( تا پنجم ابتدایی درس خوندن)ن خانواده پدریش پولدارن و ن زیبایی خیره کننده دارن و حتی 3 سال از عموم بزرگتره (ب قول خاله ام حتما جیش شو داده عموم بخوره ک اینقدر گوش ب فرمانشهJ )و گرنه دلیل دیگه ای نداره

مقصر پدر شماست حمایت یکی دوسال اول زندگی دیگه قرار نیست  بچه های ایشونم عروس و داماد کنه وس ...


دیشبم سر همین بحث کردیم ب قول خودش پول خودمه دلم میخواد برای داداشم خرج کنم چی بگیم الان بهش؟؟

بنظرم شما و مامانتون باید ی دلوا بزرگی بندازین صداش ب گوش عموت و خونوادی پدریت برسه اصلا برید ب خود عموت بگین شاید خودشونو جمع کردن اصلا اجازه ندین باباتون ماشین بخرن براش

فقط اومدم بگم خیلی حال میده بابای آدم مایه دار باشه   

خواهرم چله حق شناس وچله سوره حشر و احزاب برای ازدواج میگیره،،،چهل روز  سوره هایی از قرآن انتخاب می کنه ومی خونه که مناسب حاجت شما باشه   اینم ایدی تلگرامش Rostami146   خداروشکر خیلی ها حاجت گرفتن 
بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز