2777
2789
عنوان

من ومشکلاتم با همسر"خیانتکار"

91499 بازدید | 87 پست
قبلا تاپیکی با عنوان دیگه تحمل ادامه زندگی با همسرم رو ندارم ایجادکردم که بدلیل نامعلومی متاسفانه حذفش کردن وحال به امید اینکه عدم حذف تاپیک جدید دوباره مینویسم:
کمی درباره خودم ::: 28سالمه وحدود7ساله که ازدواج کردم ویه دخترجدود4 ساله دارم -شاغل درسازمان دولتی هستم -همسرم درطی یکسال دوران نامزدی درخارج ازکشور بوده وما دورازهم بودیم وکلی هم باهم جروبحث ودعوا داشتیم وچندین بارتامرز بهم خوردن نامزدی پیش رفت که متاسفانه بهم نخورد- مدت ازماه سوم بارداری بدلیل مشکلات بارداری استراحت مطلق بوده وبه توصیه پزشکم رابطه جنسی اکیدا ممنوع بوده است بعدازفارغ شدن هم بمدت 5ماه افسردگی شدید بعداززایمان داشته وتحت نظردکتربودم وبهمین دلیل نیز هیچ رابطه جنسی با همسرم نداشته ام

طی هفته های اخیربا همسرم بدلیل اینکه بسیاربامن سردشده بود جروبحث ودعواهای زیادی داشته ایم که چندشب پیش اعترافاتی کرد.بخونید تا اوج ناامیدی وبدبختی من رو درک کنید:
" من درطی دوران نامزدی درخارج ازکشور با چندین دختردیگه رابطه داشتم ...اگرمردی هم بگوید من رفتم خارج واینکارونکردم دروغ میگه چون همه همکارهای من که اونجا بودن چه مجرد چه متاهل که همگی ازافرادتحصیلکرده ومهندس عالیرتبه مملکت بودن با زنهای دیگه بودند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
درتمام مدت بارداری وبیماری بعداززایمان تو من با یه زن دیگه رابطه داشتم الان هم پشیمون نیستم چون اون موقع ازلحاظ جنسی دروضعیت بدی بودم واصلا توی کارم تمرکز نداشتم ...برای من روابط جنسی خیلی مهم هستن ...میدونم سطح توقعم ازتوزیاده ولی من ازرابطه زناشویی مون راضی نیستم نمیخوام بهت دروغ بگم که وای اشتباه کردم وببخشید وغلط کردم وازاین حرفها چون اگه زمان به عقب برگرده بازهم همین کاروخواهم کرد....

توروخدا میبینید چه با وقاحت حرفهاشو زده ............ازش متنفرم وهیچوقت نمیتونم ببخشمش ...بامن مثل یه آشغال رفتارکرد تاوقتی که خوب وسلامت وخوش وخرم بودم بامن بوده ولی وقتی بخاطربچه ای که ازخودش بوده دچارمشکل شدم براحتی رفته سراغ یکی دیگه .......حالم ازهرچی مرده بهم میخوره .......بهم نگید که ازاین به بعدباهاش خوب باش وبهش برس وخودتو واسش خوشگل کن و.................البته همه این حرفها درسته ولی ازکجا معلوم که فردا من دوباره مریض نشم ودوباره نرفت سراغ یکی دیگه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من میگم مردها باید همیشه حامی وقدرشناس همسرهاشون باشن هم درزمان سختی هم درزمان خوشی.... آیا میتوان با این مردخیانتکار ادامه داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا دیگه نمیخوام که ازش جداشم میخوام باهاش باشم وازش انتقام بگیرم وعذابش بدم
الان باهاش حرف نمیزنم و واقعا دوست ندارم که قیافه اش رو ببینم ولی نمیخوام که قهرکنم وازخونه خودم که به اسم خودم هم هست برم بیرون ...خودش هم همیشه میگه اونی که باید بره منم نه تو چون خونه مال توست...............

من الان سرکارهستم ونمیتونم ادامه بدم
ولی بازهم میام وازاین مرد نامرد براتون مینویسم
مینا خانم با جمله اخرتون مخالفم اگر زنان جامعه عفیف باشند مسلما کار مردان هوسباز سخت تر وامار خیانت کمتر خواهد شد خیلی حیفه که یک زن با خود نمایی خودش رو به هر سهم واندازه ای شریک در گناه یک مرد ضعیف کنه ونقشی هر چند کوچک وشاید هم بزرگ در از هم پاشیدن یک زندگی داشته باشه
http://www.taranomemehr.blogfa.com **وبلاگ ترنم مهر** ادرس کلوپ بنیاد نیکوکاری http://old.ninisite.com/clubs/detail.asp?clubID=19528 اللهم صل علی محمد وال محمدو عجل فرجهم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دیبا جون عزیزم میدونم شوهرت درحقت خیلی بدی کرده اگه ادم فکرشوبکنه ام دیوونه میشه یکی ازدوستای من مشگل مشابه شماولی خیلی خیلی بهترازتوروداشت اون توگوشیه شوهرش میدید هرروزبایکی ارتباط داره هردفعه که میفهمیده یابهش میگفته معذرت خواهی وولی باروزازنوروزی ازنو تااینکه دوستم میشینه مفصل باشوهرش حرف میزنه اونم تقریبا حرفهای شوهرتوروبهش میزنه درواقع دوست منم مقصربوده ولی شوهرش حق نداشته این کاروبکنه ولی دوست من برای حفظ عابروش به خانوادش چیزی نمیگه جزماکه دوست صمیمیشیم اونم برای کمک فکری ،بعدتصمیم گرفت یه فرصت دیگه بهش بده خداروشکرالان زندگیه خوبی دارن منم به شمانمی گم که چیکارکن چون هیچ وقت نمیتونم خودموجای توبذارم ولی اون پدربچه ته باکاراییم که میگی جدیدن میکنه ازکارش پشیمونه بامشگلیم که شماباخونوادت داری یاباید جدابشی ومستقل زندگی کنی( میدونی متاسفانه باجامعه ای که ماداریم بادیدبدمردم بایدروبرو بشی البته نمیگم به این خاطرهرتوهینی روتحمل کن ولی بالاخره میدونی که سایه پدربالای سردخترته) یابایدیه فرصت دیگه بهش بدی
خدا جون بابت دخمل خوشگلم ممنونم ازت هیچ وقت اد امید‌خدا نا امید نشید‌
نظر من :
تو نرو
اونو از خونه بیرون کن!!

شوهرت اصلا ارزش ادامه زندگی رو نداره!!
مردی که خیانت می کنه و عذاب وجدان نداره به درد زندگی نمی خوره!!
من به همه اونایی که شوهراشون خیانت می کنند پیشنهاد می کنم که زود تصمیم نگیرند. ولی شوهر تو فرق می کنه. اون حتی به احساسات تو توجه نکرده و با وقاحت پیش تو اون حرفها رو زده...
یعنی وقتی تو مریضی رو تحمل می کردی اون نمی تونست هوسهاشو تحمل کنه

در ضمن نگران دخترت نباش . خودت بزرگش کن . کار هم که خدا رو شکر داری. مطمئن باش دخترت وقتی بزرگ بشه می فهمه که تو حق داشتی

ببین یادت باشه که با انتقام بیشتر به خودت آسیب می زنی . اگه دوست داری آرامش روحی داشته باشی و فراموش کنی خودت رو از این زندگپی بیرون بکش. به جای مهریه دخترت رو بردار.
چون خونه به نامت هست و شاغلی فکر نمی کنم نیازمند پول مهریه باشی

ممکنه مریضی مقاربتی هم بگیری
فداکاری ممنوع!!!!!!!!!

مگه یه آدم چند بار زندگی می کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فداکاری یعنی حسرت در روزهای پیری.......

دخترت وقتی بزرگ شد یه مادر شاداب و راضی می خواد نه یه زن دلشکسته که با یه مرد بی عاطفه عمری رو گذرونده!!!

به خاطر خودت تصمیم بگیر و انتخابی کن که در آینده شاداب باشی........
به هیچ کس فکر نکن!!

این چه فرهنگ مزخرفی است که ما داریم و حتی در بین جوونها هم رایجه.
مرد نمی تونه خودش رو کنترل کنه. مرد می تونه به بهانه .. دنبال هوسش باشه اما زن باید به خاطر بچه فداکاری کنه..
برای همین مردها راحت خیانت می کنند.
اگه مردی از رابطه جنسیش راضی نیست صاف و پوست کنده بیاد بگه و طلاق بگیره چرا با داشتن همسر خیانت می کنه و در روزهایی که همسرش فکر می کنه شوهرش هم مثل اون ذوق بچه توی راهی داره .. اون فکر خیانته؟؟
اگه همسر دیبا رک بود اون وقت باید مشکلش رو می گفت نه بعد 4 سال
به دختراتون یاد بدید مستقل باشند و عزت نفس داشته باشند نه بزدل و فداکار باشند.
زن چی ؟؟
اگه زنی از رفتار یا روابط جنسیش با شوهرش راضی نبود باز هم به اون حق خیانت می دادید؟؟
یا اون رو بدکاره و هر جایی می دونستید؟؟ مرگ رو حقش می دونستید و باید سنگسار می شد؟؟

مردها فقط به دلیل حفظ آبرو وقتی دستشون رو میشه ، تلاش می کنند تا زندگیشون رو حفظ کنند.

متاسفانه فرهنگ جامعه به مردها اجازه میده که وقتی خیانت می کنند تازه طلبکار باشند و دنبال ایراد از زنشون بگردند و ایرادهای کوچیک رو بزرگ نمایی کنند.

مگه موقع ازدواج تو رو نمی دید؟ موقع نامزدی چی ؟ چرا همون موقع بهم نزد؟؟

در ضمن تو باید خودت باشی و شخصیت خودت رو داشته باشی نه اینکه مطابق میل اون باشی.
اونه که تو رو باید هرجور هستی بخواد. و تو رو به خاطر خودت بخواد. همه آدمها خصوصیات مثبت و منفی دارند.
چرا خصوصیات مثبت تو رو نمی بینه ؟
اینکه شاغلی و دانشگاه رفتی ؟؟
و حتما همیشه غذای آقا آماده بوده..

اتفاقا هرچی با مردها بهتر باشی و بیشتر خواسته هاشون رو برآورده کنی توقعشون بیشتر میشه..

این روش رو من در تمام مردهایی که خیانت کردند می بینند می یان و میشینن و از زنشون ایراد میگیرن و به قول خودشون ریشه یابی می کنند

اگه زن سرکار بره میگن برام وقت نذاشتی
اگه خانه دار باشی میگن از زن خانه دار خوششون نمی یاد
اگه نظر تخصصی بدی میگن زن رو چه به این حرفها مثل مردهایی
اگه نظر ندی میگن هیچی بلد نیستی
خلاصه کسی که بخواد ایراد بگیره می تونه از زیباترین و بهترین زن دنیا هم ایراد بگیره
اونی هم که نخواد ایراد بگیره از بدترین زن دنیا هم یه الهه قابل پرستش می سازه

ممکنه مردها سر و گوششون بجنبه
ولی اینکه شوهر آدم یه زن آرایش کرده رو نگاه کنه با اینکه خیانت کنه فرق داره. خوب بعضی ها به قدری آرایش می کنند که همه نگاهشون می کنند حتی خود ما!! (هر چند من تحمل نگاه شوهرم رو هم به زنهای دیگه ندارم)
ممکنه یه مردی چت کنه اما در عمل وجدانش بیدار بشه و یاد زنش بیفته و پشیمون بشه. اما یکی تا انتهای کار بره
نشنیدید که حضرت علی گفته:
هرکی عاشق بشه و عفاف بورزه اگه در همون حالت بمیره شهید مرده

یعنی اینکه اگه کسی دست و دلت رو هم لرزوند (ممکنه برای همه، زن و مرد پیش بیاد) سریع باهاش رفاقت نریز کمی تامل کن شاید قبل اینکه ارتباط عمیق تر بشه و کار به جاهای غیر قابل بخشیدن برسه، وجدانت بیدار بشه و پشیمون بشی.

چیزی که مهمه این نیست که اون رابطه جنسی داشته (زنها قلب مرد رو می خوان نه جسمشون رو) مهم اینه که اون موقع خیانت زنش رو فراموش کرده و احساساتش رو در نظر نگرفته.
در مجموع با خانم آتنا موافقم. ضمنا این مطلبم برای کسانی که زنان رو تشویق می کنند خونه بمونند و کار بیرون از خونه نداشته باشند و به شوهر و بچه و خونه برسند تا شوهرم خیانت نکنه جالبه:
مواردی از خیانت دیدم که مرد با همکار خانومش دوست شده یا بهر حال با زنی در محیط کار که اهل کار و بیزینس بوده. و در توجیهش گفته که این زن حرفهای منو می فهمید و با هم بحث های کاری و علمی و اجتماعی داشتیم یا فرضا یه زن متخصص لایق بود در حالی که زن من از این جور چیز ها تجربه ای نداشت و نمی تونستیم با هم بحث سطح بالا یا کاری داشته باشیم!
زندگی زیباست ای زیبا پسند ....
راستش من نمی خواهم هیچ توصیه ای به دیبا داشته باشم چرا که اگر بخواهم چیزی بگویم خودم را بجایش می گذارم و نظر می دهم که طبیعی است جایگزینی درستی نخواهد بود چرا که شرایط زندگیها متفاوت است.
اما یک چیزی را می دانم و آن به آفرینش بر می گردد
مردها قویتر از زنها آفریده شده اند، از نظر جسمی و به تبع آن جنسی....طبیعی است نیازشان بیشتر است...این بخشی از خلقت آنان است...بحث حیوان نیست....انسان است با نیاز قویتری نسبت به دیگر نوع....هورمون تستسترون خیلی سرکش تر از هورمون زنانه است...آیا اگر ما زنها هم قویتر بودیم و این هورمون را داشتیم خوشایند بود برایمان که خلقتمان را نامحترم بشمارند....چه تضمینی است که برای رفع نیازمان دست به هر کاری نمی زدیم؟...آنقدر در چنین شرایطی حیوان نخوانیمشان که آنگاه ما حیوانتریم که با حیوانها زندگی می کنیم...
احساسات زنها قویتر است...آیا دوست نداریم به این بخش از خلقتمان مردها احترام بگذارند و مسخر هاش نکنند...چه بسا آنها نیز می خواهند قدرتشان را محترم بشماریم و نیازشان را بها بدهیم...نه اینکه خویشان را حیوانی بدانیم
دیبای عزیز در اینکه اشتباهی بزرگ از جانب همسرت در کار بوده و اشتباهی به مراتب کوچکتراز جانب تو، شک نکن. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که تلاش کن برای اشتباهات موجود پاسخ مناسب بیابی نه اینکه آن اشتباه کوچکت را بزرگتر کنی.
دیبا جان با توجه به اینکه چند روزیه که نوشته ای نداری امیدوارم حالت خیلی بهتر شده باشه . من صحبت های همسرت رو که نوشته بودی رو خوندم. من هم فکر می کنم انتظارات همسرت از تو که ندیده گرفته شده جای فکر داره. نمیگم ببخشش چون خیلی خیلی سخته. ولی بعضی وقت ها آدم می بخشه چون خودش شایسته آرامشه نه طرف مقابل شایسته بخشش (البته این حرف حرف من نیست جایی شنیده بودم و همیشه تو ذهنم دارمش).
از حرفات معلومه که از اون خانم های گرفتار و پر کار هستی. من هم خودم از همین دسته هستم. ما که شاغلیم، بچه داریم و خلاصه حسابی با کمبود وقت دست به گریبانیم، باید همیشه حواسمون به نشانه ها باشه.
ماها یه جورایی دیگه مال خودمون نیستیم. همیشه در حال سرویس دادن و انجام کارهایی هستیم که بهمون محول شده. اگه این وسط از یکی حتی برای مدتی غافل بشیم یه همچین اتفاق هایی می افته
من اصلاً اصلاً نمی گم شوهر شما کار قابل توجیهی انجام داده . ولی از صحبت هاش که شما نقل کردی (و نش.ن می ده که خودتم موافقی) معلوم می شه که شما هم اشتباهاتی داشتی که شاید نشون دهنده کوتاهی های شما در زندگی مشترک بوده. چرا باید کارهایی که شوهرت داره برای طلب بخشش انجام می ده رو میگی لوس بازی. اگه یه سوزن به خودت بزنی شاید یه فرصت دیگه هم برای ادامه و جبران اشتباهات هردو باشه . به خاطر دختر کوچولوت رو اصلاح و ادامه زندگیتون و اینکه چه جوری میشه دوباره عشق رو به زندگی برگردوند فکر کن ولی به خاطر دخترت زندگی رو ادامه نده. اگه تونستس شوهرت رو ببخشی ، اگه تونستی دوستش داشته باشی و دوباره عاشقانه زندگی کننین ادامه بده. اینجوری هم زندگیتون بیمه میشه و هم دخترت طعم آرامش در خانواده که خودت هم ازش محروم بودی رو می فهمه. ولی اگه نشد و تونستی جدا شو ادامه این زندگی برای همتون عذابه مخصوصاً برای کوچولوتون.
یادت باشه که اگه خواستی ادامه بدی باید همه چیز فراموش بشه، و باید تو هم یه زن دیگه بشی. زنی که به خودش می رسه، خوش تیپ و خوش هیکل و به روزه. اگه نمی تونی خودت رو عوض کنی بی خیال ادامه مسیر شو چون هیچ تضمینی وجود نداره که دوباره این اتفاق ها نیفته.
دیبا جون تجربه خیلی تلخی داری اما فقط یک نصیحت خواهرانه برات دارم هر انسانی می تونه خطاکنه چون توی ذاتشه واگه امکانش فراهم بشه مگر پیغمبر باشه این کار رو نکنه

تمام مردها بدون ااستثنا می تونن در طول زندگی خیانتکار باشن پس خیلی ناراحت نباش

قبل از اینکه هر کاری بکنی فکر کن این کار ها را انجام دادی بعدش چه خواهد شد

مثلا جدا بشی بعدش چی می شه
شوهرت می ره با یک نفر دیگه ازدواج می کنه و ممکنه در طول هفته چندین بار اونو ببین چون شما به واسطه دختر گلت بهم مثل زنجیر وصل شدید

اگر اونو با یک خانم دیگه ببینی و خودت تنها باشی روزهای تعطیل و بیکاری

روزهایی که میخوای بری تفریح روز هایی که میخوای بری مهمانی و روزهایی که دختر مدرسه بره مهد بره .... وووووووووودر کل آینده رو کلا در نظر بگذرون که چه خواهد شد

اما اگه ببخشیش بخاطر صداقتش نه وقاهتش و زندگیت و دختر ت و حتی خودت وتنهاییت در آینده چه خواهد شد

به نظر تو اگر مردی سه ماه نه یک سال رابطه نداشته باشه چکار میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

من که شوهر م واقعا افسرده می شه و حتی یک مدت که من بهش بی محلی کردم گفت کاری نکن که برم ...

اصلا ناراحت نشدم حقیقت زندگی و وجودی ما انسانها همین هست هرکسی توی زندگی ملاکی داره و بیشتر مردها ملاک زنگیشون رابطه است من جمله شوهر من و مازنها ملاک زندگیمون محبته

خلاصه کلام خیلی به گذشته فکر نکن شما هنوز آینده رو داری که بسازیش
موفق باشی
سلام

برات متاسفم ولی باید بگم که من با آقا سینا موافقم

و تا حدی هم با سولی ما باید یار بگیریم و بدونیم تو زندگی هر مشکلی ممکنه پیش بیاد

و من شوهرت رو به خاطر صداقتش تحسین میکنم منو ببخش اما به نظرم اون با این حرفا و کارا میخواسته چیزهائی


رو بهت بگه و مهمترینش این که به تو نیاز داره و به رابطه ی جنسی که مدتها ازش محروم بوده



ابتو به این خاطر میگم که مردی رو میشناسم که با وجود 4 تا بچه و ابن که من میدونم از نظر جنسی توسط

همسرش کاملا تامین بوده الان با یکی دیگه رابطه داره و بدتر از همه این که جسارت نداره به همسرش بگه


واین که در هفته شاید یکی دو روز خونه میره و اکثر سفرهاشو با اون خانم میره



حالا مقایسه کن شرایط کی بدتره تو یا همسر اون آقا


قبول کن که مردها نیازهائی دارن که ما زنها شاید راحت بتونیم مهارش کنیم ولی اکثر آقایون نمیتونن



واینکه غذا میگیره یا بهت میگه استراحت کن میخواد نشون بده دوستت داره و شااااااااااااااااااااااااید بر عکس چیزی که


گفته از کارش پشیمونه



من نمیگم طلاق بگیر یا نه ولی آرزو میکنم بهش فرصت بدی و با منطق جلو بری و باهاش بیشتر صحبت کنی



امیدوارم خدا بهترین راهو بهت نشون بده و قلب پاکت راهنمات بشه


من باید به پستهای قبلیم اینو اضافه کنم که این هایی که گفتم نظر منه و من اگه در این موقعیت بودم این کارها رو میکردم. در ضمن من خیلی حساسم.
اما در نهایت هرکس باید شرایط ود رو در نظر بگیره ....

قبول دارم تنهایی زندگی کردن جالب نیست و بستگی به روحیه افراد دارد
سلام دیبای عزیز
من با همه ی دوستان چه اونهایی که با طلاق موافقن چه اونهایی که با آشتی تا قدری موافقم
نمی تونم انتخاب کنم چون در این موقعیت قرار نگرفتم اما هر کس نظری داره و نظرش رو با توجه به زندگی خودش روحیات خودش و احساسات خودش می ده اونهایی که می گن طلاق دو دسته اند:1- زنهایی که بی نهایت عاشق شوهرشون هستند و در هیچ شرایطی خیانت رو نمی پذیرند حتی اگه 100 در 100 هم خودشون مقصر باشن 2- زنهایی که عشق آتشینی به شوهرشون ندارن فقط به عنوان یک همسر و پدر بچه هاشون شوهرشون رو دوست دارن و زندگی خوبی دارن و خیانت مرد براشون مثل یه شوک بوده و دچار سردرگمی شدن و به خاطر روزها و شب هایی که فکر می کردن شوهرشون به فکر زن و بچه خودش هست و داره برای رفاه بیشتر اونها سخت کار می کنه با یه زن دیگه بوده و فکر اینکه چقدر ساده بودن اونهارو آزار میده و اما اونهایی که به آشتی و فرصت دوباره معتقدند سه دسته هستند 1- زن هایی که هیچ راه برگشتی ندارن نه خانواده ای نه پولی نه در آمدی و از اسم طلاق میترسن و پشتوانه و حامی ندارن و خودشون رو به سوختن و ساختن به خاطر مادر بودن محکوم می کنن 2-زن هایی که فلسفی فکر می کنند و تصورشون بر این هست که می شه حرف زد می شه حل کرد می شه ادامه داد زندگی ارزش از هم پاشیدن خانواده رو نداره بچه ها گناه دارن 3_زن هایی که هرگز خودشون رو جای شما نمی ذارن و فقط می گن که گفته باشن
خدایا بچه هام رو به خودت میسپرم به خوده خوده خودت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز