خودمو غمگین نشون میدم و مظلوم نمایی می کنم
مرمر بانو همسر من کلا ادم عاطفی هست ........ گاهی ازینکه خیلی خیلی باش جدیم دلم براش میسوزه ... اما اگه این جدیت رو به خرج نمیدادم حتما حتما الان تاپیک میزدم همسرم به حرفم گوش نمیده .........
محل ندم که از خداشه فکر میکنه یادم رفته
از اول امسال قرار بوده بریم مسافرت تا حالا فقط رفتیم مادرشو دیده کلی براش خرج کرده منو حرص داده برگشته
از اول امسال قرار بوده بریم مسافرت تا حالا فقط رفتیم مادرشو دیده کلی براش خرج کرده منو حرص داده برگشته
ستاره جون میشه بیشتر راهنمایی کنی؟
گوش مىده خودش اما از اینکه چیزی رو با تهدید یا لحن بد بخوام بیزاره
ستاره اسکندری شما واقعا خودشی
اون بازیگره؟
اون بازیگره؟
مریم جون خودتو بهش ثابت کن . گاهی کنار یک نفر زندگی میکنی و حس میکنی اون فرد نمیبیندت . انگار وجود نداری . احساساتت براش مهم نیس . خوب این باعث دلگیری میشه ....... اولا که بشین خیلی منطقی باش حرف بزن بگو حس کردی نادیده گرفته شدی . ازش بپرس جایگاهت تو زندگیتون کجاس ؟ با چند تا سوال متوجه میشی که چقد براش ارزش داری ........
بعد گلایه کن . بگو دوست ندارم کمتر از دیگران دیده بشم ...... بگو اصلا خوشم نمیاد حرفی که بهت میزنم چند بار تکرار کنم . بگو اینطوری پیش بره شاید مشکل خیلی کوچک بنظر بیاد اما با گذشت زمان هی بزرگ و بزرگتر میشه . اونوقت به بن بست میرسم . اونوقت ترکت میکنم .......................
بعد گلایه کن . بگو دوست ندارم کمتر از دیگران دیده بشم ...... بگو اصلا خوشم نمیاد حرفی که بهت میزنم چند بار تکرار کنم . بگو اینطوری پیش بره شاید مشکل خیلی کوچک بنظر بیاد اما با گذشت زمان هی بزرگ و بزرگتر میشه . اونوقت به بن بست میرسم . اونوقت ترکت میکنم .......................
وای یعنی غم عالم به دلمه مادر و خواهرشو با یچه هاشون و شوهر خواهرش دعوت کرده میخوام خودمو بکشم
نه گلم منمامانشم ههههههههههههههههههههههههه
من خودمو قانع می کنم
اولا با ناز و لوس بازی می شد رایشو زد
الان بعد پنج سال کلا جواب نمی ده
اولا با ناز و لوس بازی می شد رایشو زد
الان بعد پنج سال کلا جواب نمی ده
من خدا رو شکرچون خیلی دوستم داره رو حرفم هیچی نمیگه
منم چون دوسش دارم حرفشو گوش میدم ولی اون بیشتر
فک نکنم تا حالا با قهر و ناز و ادا چیزی ازش گرفته باشم
نیلی جون هستی؟
منم چون دوسش دارم حرفشو گوش میدم ولی اون بیشتر
فک نکنم تا حالا با قهر و ناز و ادا چیزی ازش گرفته باشم
نیلی جون هستی؟
ستاره جون واقعا الان با خوندن نوشته ات اشک تو چشمام جمع شد
دقیقا همینه که میگی همیشه برای خودم سواله که من کجای زندگیشم ارزشم چقدره
دقیقا همینه که میگی همیشه برای خودم سواله که من کجای زندگیشم ارزشم چقدره
مریم جان بهش بگو خیلی خوشحال شدم که دعوتشون کردی ولی ازت انتظار داشتم باهام مشورت میکردی ....... با این حرف نشون میدی که در مقابل خانوادش موضع بدی نداری . از رفتاراش ناراحتی نه از اینکه اونا میخوان بیان .......
ولی اگه فوری نشون بدی که ناراحتیت ازینه که اونا میان خیلی بده عزتتو پیشش از دست میدی ......
ولی اگه فوری نشون بدی که ناراحتیت ازینه که اونا میان خیلی بده عزتتو پیشش از دست میدی ......
اما هربار سر این مسایل حرف زدیم بدتر شده که به خودم گفتم کاش حرف نمیزدم متاسفانه شوهرم اصلا اهل انتقاد و مباحثه و این جور چیزا نیست
مریم جون گاهی نباید سریع احساستو بهش نشون بدی ...
مثل همین موضوع دعوت کردن خانودش ....
چون خانوادشه حتما هم روشون تعصب داره پس باید از در خوشرویی وارد بشی ......... هرچند ته دلت ازینکه میان ناراحتی اما جلوی همسرت ابراز شادی کن .... ولی بگو فقط ازینکه مشورت نکرده دلخور شدی ... تازه با قهر و دعوا هم نگو ....
بگو من خانم خونم شاید منم یه برنامه ریزی داشتم که تو هم خوشت میومد از برنامم .... کلا از موضع خوشرویی و قدرت باش حرف بزن نه از موضع ضعف ... این حرفا رو نه با گریه نه با غصه بگو ........ خیلی اروم و متین بهش بگو ....
مثل همین موضوع دعوت کردن خانودش ....
چون خانوادشه حتما هم روشون تعصب داره پس باید از در خوشرویی وارد بشی ......... هرچند ته دلت ازینکه میان ناراحتی اما جلوی همسرت ابراز شادی کن .... ولی بگو فقط ازینکه مشورت نکرده دلخور شدی ... تازه با قهر و دعوا هم نگو ....
بگو من خانم خونم شاید منم یه برنامه ریزی داشتم که تو هم خوشت میومد از برنامم .... کلا از موضع خوشرویی و قدرت باش حرف بزن نه از موضع ضعف ... این حرفا رو نه با گریه نه با غصه بگو ........ خیلی اروم و متین بهش بگو ....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز