کمرون جون سلام
دیروز رفته بودم آرایشگاه برای مرتب کردن ابروهام
یه دختره اومده بود موهایی داشت موندم تو حسرتش بخدا
داشت پدر موهای نازنینشو با رنگ و دکلره در میاورد ،من تو دلم داشتم حسرت میخوردماااااااااااااااااااا
یکی مث اون از پرمویی عین خیالش نیست و هر بلایی سر موهاش در میاره یکی مث من باید خودمو به زمین و زمان بزنم تا حراقل نریزه موهام