بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
■دیوانه جان ! , تو چه می دانی , کسی که همه چیز را می سپارد به دل , چه رسوایی می شود , حالا هِی نیا , حالا هِی نباش , حالا هِی گوش هایت را بگیر , چشمانت را ببند , و باور نکن که عشق , مرا چه لامذهبی کرده است , که به هیچ صراطی جز تو , مستقیم نمی شود ... ■ ■مـن به خودم تمامت را قول داده بودم .گفته بودم سهم من خواهی شد .تو در تمام جاهای خالی زندگیم پر شده بودی .تو تمامت سهم من بود .آنچنان در آینده ام روشن به نظر می آمدی که تمام گذشته را خط زده بودم .تو قول من ، به خودم بودی ...بیا و مرا پیش خودم بد قول نکن …■ ■یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی؛؛یادت بخیر یار فراموشکار من! ■
«من گاهی به این دخترها و پسرهایی که میآمدند خطبهٔ عقدشان را میخواندم، میگفتم خیلی از خانمها هستند که شوهرهایشان را اهل بهشت میکنند؛ خیلی خانمها هم هستند که شوهرانشان را اهل جهنم میکنند؛ دست آنهاست. البته مردها هم عیناً همین نقش را دارند.»
■دیوانه جان ! , تو چه می دانی , کسی که همه چیز را می سپارد به دل , چه رسوایی می شود , حالا هِی نیا , حالا هِی نباش , حالا هِی گوش هایت را بگیر , چشمانت را ببند , و باور نکن که عشق , مرا چه لامذهبی کرده است , که به هیچ صراطی جز تو , مستقیم نمی شود ... ■ ■مـن به خودم تمامت را قول داده بودم .گفته بودم سهم من خواهی شد .تو در تمام جاهای خالی زندگیم پر شده بودی .تو تمامت سهم من بود .آنچنان در آینده ام روشن به نظر می آمدی که تمام گذشته را خط زده بودم .تو قول من ، به خودم بودی ...بیا و مرا پیش خودم بد قول نکن …■ ■یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی؛؛یادت بخیر یار فراموشکار من! ■