2777
2789
عنوان

انتقال تجربیات مامانهای آبان 88

| مشاهده متن کامل بحث + 57422 بازدید | 687 پست
بچه ها مهتاب که بیمارستان بود یه پسر بچه 4ساله بود که

زنگ زده بود به باباش و میگفت:... این پرستارا کثافتا به من گفتن خورشت هم نخور...
یا به مامانش میگفت:... دیوونه من اون سی دی رو نمیخواستم که ...

مسلما این مدل حرف زدن تو خونه اونها رواج داره دیگه

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

الهام جون در مورد سبک بودن خواب رادین به نظر من سعی نکن تو یه جای خیل ساکت بخوابونیش. کم کم عادتش بده که با وجود کمی سر و صدا هم بخوابه. من گاهی تو اطاق پذیرایی که تلوزیون هم روشنه ویانا رو میخوابونم. اگه از جایی که خوابیده هم میخوای جابجاش کنی حداقل نیم ساعت بهش وقت بده تا خوابش عمیق بشه بعد اینکارو بکن.
من به این نتیجه رسیدم که وقتی به بامدادبیشترتوجه میکنم خیلی ارومتره وباخودش مشغول میشه ولی نبایدزیادطول بکشه قبل ازاینکه متوجه تنهاییش بشه دوباره میرم پیشش یک کم باهاش بازی می کنم بغلش میکنم باهاش حرف می زنم ودوباره تنهاش میزارم
باید توجه داشت که درراه رفتن کودکان اختلاف زیادی از نظر سن وجود دارد بعضی از آنها درهفت یا هشت ماهگی و بعضی درهیجده ماهگی شروع به راه رفتن می‌کنند. اما بطور کلی اکثر کودکان در سن یک سالگی می‌توانند با کمک یک شخص راه بروند و در چهارده ماهگی اکثر کودکان بدون کمک دیگران راه می‌روند.

نوع راه رفتن کودکان بدین صورت است که کودک در اوائل بدنش را کاملاً شق نگه می‌دارد و برای خفظ توازن بازوهای خود را بطرف جلو می‌گیرد یا آنها را جمع می‌کند. با این حال همه کودکان زمین می‌خورند، بدین علت که یکی از پاهایش را کمی بیشتر از معمول از زمین دور می‌کند. با گذشت زمان از زیاده رویها و اشکالات کاسته می‌شود و بین حرکت دستها و پاها هماهنگی بوجود می‌آید. مقدار این زمان به میزان تمرین کودک بستگی دارد . در اواخر بیست ماهگی اکثر کودکان کاملا می‌توانند خوب و بدون اشکال اساسی راه بروند.
What is normal? Depends what you want to do

ما از شش ماهگی ویانا که ویانا رو به اطاق خودش منتقل کردیم تو اطاق ویانا میخوابیدیم. الان دو شبه که شوشو رو راضی کردم برگردیم اطاق خودمون تا ویانا تو اطاق خودش تنها باشه. نتیجه خیلی جالب بود. ویانا که تا صبح چندین بار بیدار میشد تو این دو شب فقط یه بار تا صبح واسه شیر بیدار شد. اگه میدونستم زودتر میرفتیم تو اطاق خودمون بخوابیم. مامان شوشو میگه این بچه از سر و صدای شما تو خواب که ممکنه خرو پف و سرفه و... باشه شب چند بار بیدار میشده!! گفتم بگم شاید این تجربه به درد شما هم بخوره.
من همیشه شبا حدود ساعت 7 به ویانا شام میدم که یه پلوی قاطی با ماسته معمولن و دیگه تا موقع خوابش که حدود 9 شب میشه دیگه چیزی نمیدم و فقط موقع خواب شیر میخوره و میخوابه. پرییشب نزدیکیهای وقت خوابش ما داشتیم شام ماکارونی میخوردیم و اونم خواست و تو صندلیش نشست و هر چی بهش ماکارونی دادیم خورد. منم خوشحال که دخترم امروز غذا زیاد خورده. موقع خوابش که شد مطابق معمول همیشه نخوابید و مرتب بیقراری میکرد. نگو سر دلش سنگین شده خلاصه گلاب به روتون تا همشو برنگردند و سبک نشد نخوابید. میخواستم بگم سعی کنید بیشتر از اونچه بچه معمولن میخوره بهش ندید حتی اگه خودش بخواد. ظاهرن معده شون هر چیزی که زیادی باشه اتوماتیک برمیگدونه.
امیررضا بدجوری به جزوه ام حسادت می کنه . تقریبا تحت هیچ شرلیطی وقتی بیداره نمی ذاره درس بخونم با اینکه کلی باهاش بازی می کنم و باهاش حرف می زنم و قربون صدقه اش می رم باز تا جزوه دستم می بینه حسادتش گل می کنه حتی موقعی که جزوه دستمه هم باهاش بازی می کنم حتی یه وقتایی می دم دست تا با زبون خودش بخونه و خودش لذت ببره کلا از کتاب خوندن با زبون خودش لذت می بره ولی بازهم نمی ذاره من درسم رو بخونم موندم چیکار کنم. خوابشم که الحمدالله خیلی کمه و فرصت درس خوندن کوتاه
من چند تا بازی من درآوردی دارم
1.بازی جوراب پوشیدن.یا جوراب رو پای خودم میکنم واون در میاره یا پای خودش.اولش هم نباید جوراب رو تا اخر پاش کنیم.مرحله به مرحله سختترش میکنم.
2.بازی من من.پسرم میگه بابا مال من.حسنا با داد وبیداد میگه من من.بعد مامان وبترتیب...بعد داداشی اروم میزنه رو سینه حسنا میگه حسنا مال من.حسنا میاد با جدیت تمام میزنه تخت سینه داداشش وبلند میگه من من دادا من من...
این بازی رو حداقل 10 بار تو روز انجام میدن .باز حسنا میخواد که تکرارش کنند..
فَإنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا، إنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا
به یقین با هر سختی، آسانی هست. آری مسلّماً با هر سختی، آسانی هست.سوره‌ی شرح، آیه‌ی 5 و 6
3.دالی بازی یا دنبال بازی(همدیگه رو دنبال میکنند)
4. بازی صدای حیوونا رو هم خیلی دوست دارند
5.عمو زنجیر باف
6.عمو مک مورچه داره بشین و پاشو خنده داره.که باید بشینه وبلندشه و بخنده.....
فَإنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا، إنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا
به یقین با هر سختی، آسانی هست. آری مسلّماً با هر سختی، آسانی هست.سوره‌ی شرح، آیه‌ی 5 و 6
مهشاد عزیز . امیررضا عاشق اینه که من بگم می خوام بگیرمش و اینو هی مثل شعر تکرار کنم و اون فرار کنه . از ته دلش می خنده یه جورایی اخرشه . دوست داره باهاش فوتبال بازی کنم . یه وقتایی گل یا پوچ بازی می کنیم که ممکنه تو دستم یه چیزی رو قایم کنم یا تو دو سه تا لیوان که برعکس گذاشتمشون رو زمین. کلاغ پر . عمو زنجیرباف یه مدته که شروع کردیم . عاشق اینه است و می تونه مدت کوتاهی سرگرمش کنه . یا ماشین های کوکی یا شارژی ر و من راه بندازم و اون با سرعت تمام بره دنبالشون و اونا رو بیاره و تکرار. یا جدیدا عروسک های اهن ربایی بگیرم و بزنم به چارچوب دری جاییی که فلزی باشه . خیلی براش جالبه و دوست داره تکرار کنه . یا توپایی که به یوار می چسبند رو هم همینطور.فعلا اینا یادم اومد. راستی دالی کردن هم بسیار بازی جذابیه براش
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792