2777
2789
عنوان

همه نی نی های متولد شهریور 92 و ماماناشون

| مشاهده متن کامل بحث + 305962 بازدید | 21699 پست
ساعت 6 عصر 15 مردادبود به همسرم گفتم بیا بریم اتکا گوشت و مرغ بخریم.اونم قبول کرد موقع برگشتن دیدم دم اذان و ما نزدیک خونه مامانم هستیم یه راست رفتیم اونجا تا همسری افطار کنه.تا 10:30 شب اونجا بودیم و با برادر و مامانم و همسری یه دست منچ بازی کردیم سر ذرت مکزیکی هرکی باخت باید میخرید که من باختم. و 4 تایی رفتیم بیرون و من ذرت مکیزیکی خریدم و مامانمو و دادادشمو رسوندیم خونه و راه افتادیم سمت خونه که ساعت12 شب رسیدیم.از اسانسور که پیاده شدیم یهو همسری گفت در خونه بازه گفتم یا امام زمان درو با ترس باز کردیم چراغ زدیم دیدم خونرو زیرو کردن.همه جای خونه پر وسایل بود و تمام چیزای باارزش کوچیک برده بودند.پلیس و انگشت نگاری اومد و کاراشونو انجام دادند در ضمن بابام و مامانم و برادرم اومدن پیشمون که موقع برگشتن من با خودشون ببرن.که من یه حسی داشتم و پاهام نمیومد برم خونه مامانم و نرفتم و ساعت 3 شب با همسری رفتیم که بخوابیم. یهو همسری گفت وای دارم میمیرم ایییییییییییییییییییییییییییی پاشد رفت دستشویی و وقتی اومد بیرون دیدم نمیاد تو اتاق.همونجا جلوی دستشویی عین مار به خودش میپیچید...........بقیش بعد خوابوندن پسرم
عشقم عمرم نفسم 16 مرداد قدم به این دنیاگذاشت.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام ماماناااااااااااااااااااا

من کیسه آبم پاره شد اومدم بیمارستان
ظاهرا نی نیمون خیلی عجله داشت زود بیاد .... من 23 شهریور منتظرش بودم... آخرش بجه م مردادی می شه...;)

واسمون دعااااااااااااااا کنید
منم به یاد همتون هستم
فرشته کوچک من در مرداد 92 دل از بهشت خدا کند و پاشو روی زمین گذاشت
ساره جون.بسلامتی زایمان راحتی داشته باشی.ما رو هم دعا کن.
تونستی بیا و ما رو در جریان زایمان قرار یده.
نیکا جون این عکس نینیه پریسا2 است.فکر کنم وقت نکردی بری بببنی.خواهرش اومد گذاشت عکس و خواستم لطفا بزاری پیش اسمش.ببین چقدر نازه.
http://www.8pic.ir/images/08045707393536507095.jpg
CafeMom Tickers
من وشوشو شنبه 19 مرداد وسایل و ساک نی نی رو آماده کردیم. عصرشم فیلم کلاه قرمزی و بچه ننه رو نگاه کردیم ، شبشم شام رفتیم بیرون. اصلا فکر نمیکردیم نی نی اون شب به دنیا بیاد،قرار بود تازه فردا بریم سونوگرافی، داشتیم آماده می شدیم که بخوابیم که یهو کیسه آبم پاره شد،تجربه پر از استرسی بود مخصوصا این که هیچکی اینجا پیشم نبود. فقط من و شوشو. وقتی رسیدیم بیمارستان گفتن دکی سفره و تا صبح نمیاد. فقط خدا میدونه که اون 10 ساعت (از 12 شب تا 10 صبح)چی به من گذشت. خیلی گریه کردم. تنهایی و غربت خیلی سخته .وقتی هم که رفتم تو اطاق عمل بازم تنها بودم. ساعت 10.5 صبح دختر نازم آدرینا کوچولو با وزن 3800 و قد 53 به دنیا اومد. (البته دخترم الان خیلی لاغر شده چون زردی داشت) .و با اومدنش همه ناراحتیها و دلتنگیام تموم شد. شوشو هم طفلکی این وسط خیلی استرس کشید.امیدوارم همه مامانا در کمال آرامش و سلامتی نی نی هاشون بغل بگیرن
CafeMom Tickers
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792