دختر سه سالم خیلى خستم میکنه کمکم کنین

نمیدونم چکار کنم اصلا ازم حساب نمیبره باهاش قهر میکنم چیزى براش نمیخرم فقط گریه و جیغ اینو از وبش کپى میکنم کمکم کنین ساعت نه صبحه و من طبق معمول بیدار شدم،یکم به کاراى خونه میرسمو بعدشم راهى کردن بابایى،ساعت ده و نیم میام سراغت:شاینا خانوم بیدار میشى؟صداى کارتونو زیاد میکنمو اتاقو نورانى بعد از یک ساعت!!!!!بیدار میشى با غرغر....نون میارمو عسل مشغول خوردن میشم اگه خدا باهام یار باشه میایو دوسه تا لقمه میخورى...از خامه و پنیر و کره بدت میاد.....بعدش شروع میشه....میرى صندلیتو میاریو میذارى زیر پاتو وسط دستو پاى من ظرفاى تمیزو برمیدارى و کثیف میکنى که دارى میشورى؟میرى تو حمومو شیر باز میکنی و از کشوت لباساى تمیزو بر میداریو با صابونو اب خیس میکنى و خیس خیس میذارى رو شوفاژ اتاقتو تمام تختتو خیس میکنى منم سریع لباستو میذارم تو ماشین لباسشویى...:شاینا نکن،بیا نقاشى بکشیم،بیا برات کتاب بخونم،بیا عروسک بازى...بیا توپ بازى ...بیا حباب بازى...هر کدوم نهایتش پنج دقیقه...یذره تو ماست رنگ خوراکى میریزمو میذارم جلوت تو هم کل خونه رو در اخر تکه تکه رنگ میکنى....منم دستمال به دستو غر به دهن که خسته شدم از کارات چرا اصلا به حرفام گوش نمیدى؟کرم منو برمیدارى و تو دو دقیقه خالیش میکنى؟که دارى بستنى قیفى درست میکنى؟ موقع غذا هم که سه مرحله داریم:کاشت!داشت!برداشت!(باز شدن دهن،جویدن،قورت دادن)که معمولا ده دقیقه اى مرحله داشت طول میکشه و ....کپک نمیزنه غذا تو دهنت ؟اخرشم خسته میشمو غذاتو نصفه جمع میکنم....سه قاشق برنج میریزم نه بیشتر که نیم ساعت خوردن نصفش طول میکشه!!!!!قبل از خواب ظهر و گاهى بعدش نیم ساعتى بد اخلاقى...اسمتو کلاس زبان نوشتم که از شنبه شروع میشه برا اولین بار قراره سه ساعتى بدون هم بأشیم تا ببینیم....یک سال بیشتره که خودتو از پوشک گرفتى که شش ماه تمام دسشوییتو نگفتى و هنوز که هنوزه شماره دو تو شلوارت میکنى و هزار راه امتحان کردم فایده نداشت که نداشت....اصلا حرفمو گوش نمیدى تازگیها!!!!خستم میکنى....شبا از دستت مغز درد میگیرم...مامانم میگه سه تا بچه بزرگ کردم هیچ کدومشون یک دهم شاینا اذیت نداشتن!!!چرا؟چرا شاینا این مدلى شدى؟چرا انقدر لجبازو یدنده شدى که با همه اینا که با همه این غرولندها عاشقتم.....نفسمى....وقتى چشماتو میبندى و خوًد فرشته میشى باورم نمیشه همون دخترکى هستى که از دستش گریم گرفته بود!یکم اروم تر باش مادر،سازگارتر،خانمتر......