و نی نی تون شیرخشکی شد.بیایید از احساستون بگید چه حالی داشتید؟ چیکار کردید که حالتون خوب بشه. نی نی من سینمو نمیگیره. شیر خیلی زیاد بود ولی روزای اول اشتباه کردم بهش با شیشه شیر دادم چون نمیگرفت. میترسیدم قندش بیوفته. دیگه از اون به بعد درست سینه نگرفت. البته تا ۲ ماهگی میخورد حدود ۱ ساعت یا دو ساعتی. اما دیگه از وقتی رفلاکسش شدیدتر شد دیگه حتی ۱ ثانیه هم نمیگیره. تروخدا بیایید دلداریم بدید دارم دق میکنم. مادر شیرده که میبینم حسرت بی نهایت چنگ میزنه به روحو روانم. دارم دیوونه میشم. کارم شده اشک و گریه و شکایت بخدا. سرزنش اطرافیانم بدتر از همه. دلداریم بدید دارم خل میشم. از این لذت همش ۲ ماه و نیم بهره مند بودم بعدش هرکاری کردم تو خواب، باصدای سشوار، با شیشه گول زدن، تو ماشین، آواز خوندنو سرگرم کردن، آب قند و شیر رو سینه ریختن.... هیچکدوم دیگه جواب نمیده. دیگه حتی یه ثانیم نمیگیره فقط شیشه رو میشناسه. بخاطر رفلاکش شدیدش زانتاک میدم یکمی بهتر میشه ولی انگار برای سینه گرفتن بی فایدست. شیرم کم شده داره خشک میشه. خدایا بهم صبر بده انقدر ناشکریتو نکنم. بچه ها برام دعا کنید😥😣😭😭😢😢