منم چند روز پیش شوهرم رفت سرکار بیدارشدم بدخترم شیر دادم اومدم بخوابم صدای بستن محکم درآمد
به شوهرم گفتم جزا رفتی دوباره برگشتی ؟کفت نه نیومدم گفتم بخدا گفت توهم زدی
فردای اقای پاکبان جلوشو گرفته بود کفته بود تو رفتی من هر جی موندم گفتم الان یه نفر دیگه میاد از خونتون بیرون ولی نیومد درتونو محکم بستم تا کسی نره تو خونه
خدا بیاموزه امواتسو نیومده سراغم