منم شوهرم وابستگی شدید ب خانواده اش داشت اونقد ک الان داریم‌جدامیشیم یکی از دلایل جدایی مون هم اینه ک نمیتونه رو حرف خانودده اش حرف بزنه هر اتفاقی بین مون میفتاد رو ب خانواده اش گزارش میداد اینکارش باعث شد خانواده اش ازمن زده شن
آخه ساعت یک شب آدم جایی میره مگه زبون نداری بگو اینموقع شب وقت مهمونی نیست بریم خونه خودمون، کلا قانون بذار وقت و بی وقت باش راه نیفت برو که عادت میکنه
کم کم بهتر میشه.
توام از دلتنگیت بگو توام وابسطه باش .
بزار ببینه ک بده.ولی ارام هم بهش بگو از الان بزار یاد بگیرین حرف بزنید باهم سر هر مسئله ای
اتفاقا حالا که اولشه باید مدام تو خونه باشه من اکثر زوج ها رو میبینم اولش ار تو خونه بیرون نمیان
فقط فعلا مستقیم چیزی نگو ببین از چی خوشش میاد اسباب همونو فراهم کن بالاخره هر کس یه نقطه ضعفی داره
یکی از بدترین و زننده ترین اخلاقایی که یه مرد میتونه داشته باشه وابستگی بیش از حد به خانواده ش هست.
اولشه منم همین مشکل و داشتم الان بهتر شده شوهر من فیش حقوقیشو میبره پیش مادرش پیش اونا حساب کتاب میکنه حتی مادرش میددنست من چقدر خرج میکنم در ماه
اما دوسه بار شوهرمو دعوا کردم دیدم فایده نداره بعد با ملایمت گفتم بازم فایده نداشت منم شدم مثل خودش هر روز میرفتم خونه مادرم بعد دگ کم کم اووووکی شد الان خیلی بهتره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
