من الان 46روز هست زایمان کردم سزارین
بعد سه بعد از زایمانم بچم حین اعزام به بیمارستان مجهز به علت کم کاری پرستار مرد
36هفته بودم
داغونم خیلی زیاد
به روی خودم نمیارم ولی دلم میخاد برم یجا ک هیچکسی نباشه حتی شوهرم حتی مامان و بابام
احساس میکنمیه تیکه از قلبم از کار افتاده سوخته
حال روحیم بشدت خرابه یجور ک اصلا نمیتونم بگم
رو خودم نمیارم ک حال بقیه خراب بشه ولی نابودم
بدی ماجرا اینه ک خالمم با من باردار دو ماه عقب تر از من
ده روز دیگه زایمانشه موندم چطور میتونم بچشو ببینم و گزیه نکنم
اگر الان انیتا من بود چند روز دیگه میشد دو ماهش 😭
یکم تاپیکا ک خودم اروم شدم ک فقط من نیستم
میخام بزارم باردار بشم خیلی زود ولی دکتر گفت 6ماه صبر کن بعد
نمیدونم چیکار کنم دلم میخادخیلی سریع تر باردار بشم
اگر راه حلی دارین بهم بگین یکم اروم بشم