2777
2789
بله  بارداری سومم که مرده زایی داشتم آنوکساپارین و داروهای ایمنی داشتم که خب متاسفانه بی نتیجه ...

آسپرین را از اول تا آخر بارداری مصرف کردین؟

من مسمومیت بارداری داشتم ،العان دکترم میگه بارداری جدید باید مصرف کنم.مشکلی ایجاد نمی کنه؟

🖤💔
آسپرین را از اول تا آخر بارداری مصرف کردین؟ من مسمومیت بارداری داشتم ،العان دکترم میگه بارداری جدید ...

بله عزیزم از اول تا روز آخر مصرف کردم .البته من ۳۴ هفته سزارین اورژانسی شدم وگرنه معمولا یکی دو هفته قبل زایمان آسپرین رو قطع میکنن

نه عزیزم مشکلی ایجاد نمیکنه خیالت راحت. من از اول بارداری یه دونه آسپرین داشتم ولی تو سونوی آنومالی مقاومت شریان رحمی داشتم که میتونست هفته های بالاتر مسمومیت بارداری ایجاد کنه واسه همون آسپرینم دو تا شد

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام عزیزم ببخشید شما باردار شدید؟ چندین صفحه از همین تاپیک و دنبال کردم فکر میکنم شما همونی بودی ...

سلام عزیزدلم بله من پسر کوچولو تو هفته 36 از دست دادم علتش فقط بندناف بود علت فقط بی توجهی دکترم بود من چکاپ هم رفتم به دکترمم گفتم حس میکنم بچم حرکاتش زیاد شده و دکترم  پیگیری نکرد فقط به من گفت  چکارش داری بچت رزمی کاره نگو پسر کوچولوی من خودش داشته تلاش میکرده بند ناف از  گردنش بیفته ک بدتر پیچیده بودن به پاش 

پسرم سه ماه بعد ازدواجم ناخواسته  باردار شدم و چه بارداری راحت و خوبی همچی عالی بود تا آون اتفاق شوم زندگی خیلی بهم  سخت گرفت بعد از پسرم باز یه سقط الکی بار سوم بارداری خارج رحم شدم  و لوله فالوپ از دست دادم دیگه قیدش زدم توان اینهمه درد و مشکل نداشتم جسمی و روحی خیلی بهم فشار آورده بود اینجا خلاصه میکنم ولی 5 سال تمام درد و غم بود تا تو اوج ناامیدی بعد دو سال از آخرین عملم یهویی باردار شدم و یه بارداری خیلی سخت خیلی سخت کل نه ماه فقط تو راه بیمارستان بود ولی خدا هزاران مرتبه شکر یه دختر ناز  خدا بهم بخشید وقتی از همجا بریدم وقتی فقط 22 سالم بود ک ناقص شدم هر جا میرفتم میگفتن دیگه آون لوله ک مونده هم خوب نیس وقتی همسرمم به مشکل خورد و هزاران درد دیگه ولی خدا خاست و شد 

تو این تاپیک از صفحه اول من و دوستام بودیم الان هممون بچه دار شدیم الهی شکر این روزا میگذره و شماها هم دلتون شاد میشه انشالله با بچه صحیح و سالم آون بچه ها رفتن دیگه هم برنمیگردن و تا ابد جاشو تو قلب ما میسوزه ولی خدا دلتون شاد میکنه شک نکنید 

خیلی حرف زدم عزیزم ببخشید وقتی میگم این تاپیک غم از دست دادن بچه هام و رفتن عمر و همچی جلو چشام میاد خدا سر هیچکس نیاره ک جز خود ماها ک این درد کشیدیم کسی متوجه نمیشه چی به سرمون اومد من هنوز شبی نیست ک بیاد بچه هام نخابم تولدی نیست ک سر قیر پسر کوچولوم نرم امسال پسر کوچولوی من کلاس اولی بود و .... 

بیاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد ......
ممنونم عزیزم  بله قطعا سهمتون پیش خدا محفوظه و انشاالله این بار خودش همه چی رو درست میکنه &nbs ...

خداکنه یه روزی بشه ماهم بیایم تو این تاپیک به یاد گذشته ای که الان توش هستیم و روزهای سخت و میگذرونیم

و ماهم از مادرشدنمون بگیم

به امید اون روز❤

و گمان میکنی که پایان است......                                سپس خداوند همه چیز را درست میکند🌱
سلام عزیزدلم بله من پسر کوچولو تو هفته 36 از دست دادم علتش فقط بندناف بود علت فقط بی توجهی دکترم بود ...

آخی عزیزم

ممنون که جواب دادی

شماها که میاین و از خودتون خبر میزارید و از بچه هاتون میگید باور کنید خیلی بهمون امید میدید

خداروهزار بار شکر

بعد کلی سختی که کشیدی

خدا اون روزهاتو جبران کرد و

چراغ خونت روشن شد

ان شاءالله دختر کوچولوت عمر طولانی داشته باشه و زیر سایه پدر مادرش تنش همیشه سلامت و دلش خندون باشه🤗❤

ببخش اگه دوباره باعث شدم روزهای سختتو بیاد بیاری💋

من چندین صفحه ازین تاپیک و خوندم

خداروشکر که میگی همشون بچه هاشون و بغل گرفتن

خیلی خوشحال کننده ست

خداکنه یه روزی بشه ماهم بیایم خبر باردارشدنمون و بدیم

میشه اون روز بیاد😢


یه خانمی بود انگلیس زندگی میکرد

از اون خبر دارید؟

تقریبا شرایطش من مث ایشون بود

که ۴ بار بچه هاشو از دست داد

میخواستم ببینم ایشونم بالاخره تونست بچه دار بشه؟

و گمان میکنی که پایان است......                                سپس خداوند همه چیز را درست میکند🌱

سلام ب همگی 

اینجا فک کنم تنها جاییه ک میتونیم همدیگه رو درک کنیم ...آخ منم حدود پنجاه روز پیش پسرمو تو سی هفته بدلیل قصور پزشکی از دست دادم ،دلم خونه هیچی آرومم نمیکنه ...😭😭😭

تو این دنیا هیچ کس  جز کسایی ک بهش رسیدن  ماها رو درک نمیکنه تو بیست روز اول خونواده ها بهم سر میزدن اما بعدش همه فکر کردن دیگه همه چی تمومه و من روبراهم و هر کسی رفت پی کارش من موندم ی دنیا تنهایی و غم و فقدان پسرم،حسرت ی بغل گرفتن ی بوسه اش ب دلم مونده ،حسرت ندیدنش داغونم کرده ...بیاین برا هم دعا کنیم خدا ی نیرویی بهمون بده تا بتونیم ب آرامش برسیم 🙏🏻🙏🏻😭😭😭 

آخ پسرک عزیزم،پسر مامان یادته هنوز اسمی برات انتخاب نکرده بودیم ب‌ بابایی میگفتم پسر مامان صداش بزنید؛یادته هفت ماه آزگار وقتی من حتی آسمون رو ندیدم و تو دلم بودی میگفتم همه دنیای من پسر مامانشه آسمون رو نمیخوام تو دنیای منی...یادته تا سی سالگیتدرو جلو چشمام تجسم میکردم و با هم رویا می بافتیم اما نمی دونستم سی هفتگی آسمونی میشی و من تا آخر عمر تو  غم ندیدن چهره ی معصومت میمونم ...آخه چرااااا....😭😭😭حالا هر که بخواد آرومم کنه میگه فلانی رو ببین جوون از دست داده اما نمی دونن منم انگاری  ب قدر سی سال با تو زندگی کردم ،باهات خندیدم ،قربون صدقت شدم ،هر بار سیسمونیت رو نگاه میکردم و تجسم میکردم با هر لباسی چقد با مزه میشی 😭😭با رفتنت آسمونم تیره شد ،دنیا برام ب آخر رسیده پسر مامان ........


من یک ماه ثبت نام کردم فقط چند جلسه رفتم بزور چند روز خودما  قوی نگه میدارم و میجنگم،اما بعد ن ...

فکر کردن به گذشته هیچ فایده ای نداره منم مثل شمام خیلی وقت ها میگم چرا این طور شد چرا شانس من انقدر بد بود و... ولی فایده نداره فقط غصه هامو بهش بها دادنی بزرگتر میشن

چند وقت پیش یکی از دوستان دوران راهنماییمو دیدم خیلی اتفاقی پیداش کردمو هم صحبت شدیم طفلک تو 30 سالگی با دو تا دختر ناز همسرشو از دست داده بود و الان 6 ساله تنها زندگی می کنه برگشت گفت ما چه غصه بخوریم چه شاد زندگی کنیم عمرمون میگذره پس دسته خودمونه غصه خوردن دردی رو دوا نمی کنه

آخ پسرک عزیزم،پسر مامان یادته هنوز اسمی برات انتخاب نکرده بودیم ب‌ بابایی میگفتم پسر مامان صداش بزنی ...

الهی بمیرم برای دلت که خیلی سخته ناراحتی هاتو بکن گریه هاتو بکن ولی نزار عادتت بشه از یجایی به بعد دستتو بزار رو زمین دوباره بلند شو دوباره بساز از نو 

آخ پسرک عزیزم،پسر مامان یادته هنوز اسمی برات انتخاب نکرده بودیم ب‌ بابایی میگفتم پسر مامان صداش بزنی ...

اخ عزیییزدلم

خیلی ناراحت شدم

خدا به دلت صبر بده خواهر

بیا ،بیا اینجا و از دلتنگی هات بگو

بیا و از دل پر دردت بگو

ماها هم دردیم هم غصه

هیچکس مث ماها نمیتونه درکمون کنه

الان که دارم مینویسم اشکم داره سرازیر میشه

فقط ماهاییم که گوش شنوا داریم واسه هم


منم همین اتفاق دقیقا همون روزها برام پیش اومد

یک لحظه هم یادم نمیره

پسرکم کجایی مامان

دلم برات چقدر تنگه

اگه بدونی

چجوری بدونه تو دارم سر میکنم😔


دکترا چه بلایی سر پسرکوچولوت آوردن؟

و گمان میکنی که پایان است......                                سپس خداوند همه چیز را درست میکند🌱
فکر کردن به گذشته هیچ فایده ای نداره منم مثل شمام خیلی وقت ها میگم چرا این طور شد چرا شانس من انقدر ...

آره واقعا با حرفت موافقم

به غصه پر و بال بدیم خودمون و ضعیف میکنیم

و ادامه زندگی واسمون خیلی سخت پیش میره

خدا خودش به دلمون آرامش بده و بپذیریم گذشته دیگه گذشت

امیدواریم به آینده ای بهتر..


آخی بنده خدا دوستت

خدا سایش و بالا سر بچه هاش نگه داره و به خودش صبر بده..

هیچ کس تو این دنیا بی درد و غصه نیست

فقط کنار اومدن با مشکلات و زندگی کردن تو شرایط  سخت و از نو دوباره ساختنه که هنر میخواد..

و گمان میکنی که پایان است......                                سپس خداوند همه چیز را درست میکند🌱

[QUOTE=305644176]الهی بمیرم برای دلت که خیلی سخته ناراحتی هاتو بکن گریه هاتو بکن ولی نزار عادتت بشه از یجایی به بعد د ...[/QUممنون عزیز دلم خدا ب هممون صبر بده ،این مدت برام باندازه ده سال گذشته ،رشته زمان از دستم در رفته احساس خیلی بدی دارم ، روزی هزار بار بابت معجزه ای خدا داده سپاسگزاری میکردم نمیدونم چ امتحانی بود....آخه سنم بالاست ،ذخیره ام پایین بود هشت ماه اصلاح سبک کردم و بالخ ه باردار شدم  تو بارداری سختیها کشیدم استراحت مطلق بودم و کلی امید داشتم ک یهو کیشه آب پاره شد بچم وضعیتش خوب بود هنوز صدای توپ توپ قلبش تو گوشمه اما ما تو شهرستان بودیم و دستگاه سی هفته نداشتن وپزشک  اعزامم نکرد ب استان ک دیگه کار از کار گذشت که من موندم و ی دنیا حسرت 😭😭😭 

[QUOTE=305644176]الهی بمیرم برای دلت که خیلی سخته ناراحتی هاتو بکن گریه هاتو بکن ولی نزار عادتت بشه ...

بزار بحساب تقدیر

من خیر سرم بیمارستان خصوصی بودم تو تهران و با امکانات 

پسرم هم 39 هفته ولی بازم تقدیر خدا و صلاح خدا در رفتنش بود

منم روزی هزار بار دکترمو نفرین میکنم ولی فقط روز به روز داره قلبم تاریکتر میشه

حتما تو این غصه هم مصلحتی هست که خود خدا فقط ازش خبر داره و باز هم باید فقط به خود خدا اعتماد کنیم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز