سلام عزیزم من از قدیمی های تاپیک هستم متاسفم بخاطر اتفاقی که برات افتاده با تمام وجودم درکت میکنم .. من افسردگی شدید گرفتم کلی مشکلات برام پیش اومد و تجربمو میخوام تو چند جمله کوتاه بهت بگم .. شاید باورت نشه که من تا همین چند وقت پیش هم حالم داغون بود ولی یک حرفی از یک آدم غریبه شنیدم تو یک جمع که مخاطبش من نبودم و اون حرف خیلی رو من تاثیر داشت .. گفت خدا مال و اولاد را برای آزمایش میده آیا بچتو از خدایی که تو رو آفریده بیشتر دوست داری؟،،،،و خدایی که یکبار بهت داد آیا براش سخته باز هم لطفشو شامل حالت کنه؟؟؟؟؟
من خیلی گریه میکردم هی بهم میگفتن ناشکری نکن منم داد و بیداد که من کی ناشکری کردم کی گفتم خدا چرا ازم گرفتی؟ ولی با این حرف متوجه شدم که بله من ناشکری کردم با گریه هام با بد اخلاقی هام با دوری کردن از عزیزانم با طلبکار بودنم از دنیا با مظلوم دیدن خودم با اعصاب خرابم .... بله من نا شکری کردم نه با کلامم با رفتارم .... فهمیدم خدا خیلی بزرگه من کوچک بودم که نتونستم با این موضوع کنار بیام... ولی الان خوبم خیلییییییییی خوبم خدارو شکر.... امیدم به خداست و میدونم پسرم تو بهترین زمان و مکان داره زندگی میکنه دلتنگش میشم ولی غصه نمیخورم و گریه نمیکنم دیگه ... امید دارم خدا بهترین رو نصیبم میکنه.... برای تو هم همینطوره عزیزم حالت طبیعیه بزار بگذره ولی مثل من تو اون لحظه وحشتناک گیر نکن ... نماز بخون و تا میتونی با خدا رابطه قلبی بگیر انشالله حالت زود خوب میشه
حق داری عزیزم ولی صبور باش انشالله خودتو آماده کن از لحاظ جسمی و روحی برای ی بارداری شیرین و در آغوش کشیدن هدیه خداوند... و اینکه گذر زمان بهت کمک میکنه آروم بشی از تنهایی دوری کن میدونستی بچه های ما فرشته هستند؟؟،میدونستی اونقدر روح بزرگی داشتند که این دنیا رو نخواستند؟؟میتونستی که امثال من و شما بر گزیده شدیم تا پلی باشیم برای اینکه روح های پاک بچه هامون تجلی پیدا کنند به واسطه یک جسم زمینی و باز به تعالی برسن؟؟؟ من و شما رو خدا لایق دید که بهترین ها را ی مدتی مهمانمون کرده...پس غمگین نباش عزیز دلم ... روزی پاداش این صبر و رنج رو میبینی ... هممون خواهیم دید
ما همه این روزا رو تجربه کردیم حتما مادر میشی بسپر به زمان خیلی از بچه های این تاپیک باز نی نی دار شدن بعضیاشون باردارن و بعضی ها مثل من و چند نفر دیگه هنوز باردار نشدیم من ۳۸ هفته بچم به دنیا اومد و فوت شد خیلی روزای سختیو میگذرونی ولی قطعا حالت بهتر میشه هر چند این غم هیچوقت فراموش نمیشه....
و عزیزم فقط باید خودت بخوای و ایمانتو از دست نده که بتونی این روزارو سپری کنی و انشالله که خدا دلتو خیلی زود شاد کنه
میدونی عزیزم ی دوست صمیمی داشتم خیلی برای بچه دار شدن تلاش و دعا کرد و خدای مهربون هم جواب تلاش و دعاش داد و از زمانی که باردار شد هم خودش هم همسرش شروع کردن نماز خوندن و دعا و.... (نه اینکه قبلا نماز نمیخوندن و دعا نمیکردن نه ولی اونجور که باید نبود) خلاصه اینکه گذشت و ی روز وقتی سونو داشت متوجه شدن که ضربان نی نی ۳ روز که از کار افتاده.. خیلی بی تابی میکردن و گریه... ی روز باهاش تماس گرفتم باز هم بیقرار بود و گریه میکرد.. بهش گفتم فلانی هنوز هم مثل دوران بارداریت با خدا ارتباط داری؟؟ گفت اصلا حوصله خودمم ندارم چه برسه بخوام نماز و ...بخونم!!
گفتم ازم دلخور نشو ولی خدا همون خداست.. همون که تو اوج ناامیدیت نگات کرد و دلت شاد!! الان چی عوض شده؛ خدا یا توعه بنده؟؟! گفتم عزیز دلم درست مثل همون موقع با خدا ارتباط داشته باش... چرا باید ماها زمانی که همه چیز باب میلمون هست و بر وفق مراد، یاد خدا باشیم و حمدش رو بگیم ولی وقتی چیزی باب میلمون نیست کاسه‌ی چه کنم چه کنم دست بگیریم؟؟! دوستم آه کشید خیلی هم پُر درد آه کشید.. دلم به درد اومد بهش گفتم من دوستت دارم و دلم نمی‌خواد از خدای مهربون دور بشی.. خلاصه اینکه سعی کرد ارتباطش با خدای مهربون حفظ کنه و حتی بیشتر از قبل شکر گذارش باشه..الان دوستم بعد از ۹ ماه، باردار و به امید خدای مهربون تا چند وقت دیگه نی نیش به دنیا میاد🙂
عزیز دلم ایمانت رو قوی کن... قوی تر از قبل... خدا خییییلی بزرگتر و مهربون تر از اون حدی هست که ما تصور میکنیم...
بهترینهای بهترینها نصیبت نازنینم⚘⚘
سلام خانما چطورین.کسی باردار نشده؟بیاین خبر خوب بدین امید بگیریم.الهی همه دامنمون سبز بشه به حق علی
نیلو جان چه خبر عزیزم؟ رفتی دکتر؟
گلم بیا از خودت خبر بده
عزیز دلم فرزانه جان باردار هستن.. آرمیا کوچولو.. نفس عزیز.. عزیز دلم امیدت به خدای مهربون باشه..
الهی که دل بی قرارت به حق وحدانیت خدای مهربون آرامش بگیره🤲 الهی که خیلی زود خدای سبز و مهربون برات معجزه کنه🤲 عزیزم امشب بعد از اذان حدیث کسا بخون ختم دست جمعی هست و شب شهادت امام علی النقی ع ..الهی که خیلی زود به حاجت دلت برسی🤲⚘
