هیچی میخواستم برم شهرستان خونه مادرم
با ذوق رفتم سونوگرافی صدا قلبشو بعد شش سال ببرم برا خانواده ها که گفت خانوم قلبش نمیزنه
از شوک و استرسی که داشتم دیگه نفهمیدم چی شد
مثل دیونه ها بودم فقط نکاه میکردم
رسیدم جلو در دیگه چیزی حالیم نشد و دیدم یه نفر داره گریه میکنه و داد میزنه و میگه غلط کردم پاشو بچه نمیخوام
الهی بمیرم برای شوهرم چقدر اذیت شد
خداشاهده انقدر خودمو زدم بردنم ام ار ای عکس سرمو گرفتن
توروخدا برام دعا کنید این بچم بمونه، من تو شهر غریبم
همه تو بارداری ذوق دارن اما من دارم میرم تو شش ماه و یه تیکه سیسمونی هم نخریدم، هیچ کس خبر نداره باردارم
راستی اسپرین به بچه خون میرسونه فکر کنم باید اسپرین بخوری
دکتر دلیلشو چی گفت؟