من نه مادرشوهر دارم نه پدرشوهر، پدرشوهرم که سالهای ساله فوت شده موقعی که همسرم ۱۶ ۱۷ ساله بودن مادرشوهرمم سال ۹۰ فوت شدن خیلی مهربون بود منو خیلی دوست داشت یه تایمی شوهرم باهاشون روابط نداشت گریه میکرد که چرا من نمیرم به جاریم میگفت سعیده رو بگو بیاد جاریم کلی حسودی میکرد، شوهرم از پدرشون خیلی تعریف میکنن مثل اینکه ایشونم خیلی خوب بودن ولی امان از خواهرشوهرهای گرامم با اینکه من اصلا باهاشون بد نیستم بهشون بی احترامی نکردم ولی زیاد بی احترامی دیدم، بحاطر همین مسائلم همسرم باهاشون قطع رابطه کرد بهشون گفت هر وقت یاد گرفتین به خانمم احترام بزارین قدمتون روی چشم وگرنه نبینمتون .
سلام دوستای گلم
دلم براتون خیلی تنگ شده خیلی دلتنگتونم
من اصلا با گوشی خودم نمیتونم وارد نی نی سایت بشم برا همون پیشتون نیستم هر از گاهی با گوشی شوهرم میام
برا همتون دعا میکنم دوست جونیا
شمام منو از یاد نبرین
در ضمن بحث خانواده شوهر بود چند صفحه خوندم دیدم بابا برن به درک
قطع رابطه کنین قشنگ برن گم شن
دلم برا دوستام یذره شده آرسام هدانا مهرا مری پاس و ... برا همتون...البته میام میبینم دوستای جدیدم اومده ناراحت میشم
فداتون بشم فعلا
اره عزیزم من بامادرشوهروپدرشوهرم به تنهایی بودم مشکلی نداشتم مشکلم خواهرشوهرمه اون خیلی موش میدونه مشکلم اونه همه اتیشاازگوراونه من خودم توداغونترین وضع روحی بودم نتونستم کاراونوتحمل کنم ۷سال تحمل کردم ولی الان تحمل هیچی ندارم اره واقعابریدم وراحت شدم
بچه ها میشه منو راهنمایی کنید من .بچم ۱۹ هفته به دنیا اومد مشکل داشت سقطش کردم .
من توی یک هفته خیلی بهم شوک وارد شد فک میکردم سقط باید بکنم ولی وقتی بیمارستان بستری شدم فهمیدم زایمان طبیعی هست. از خانواده شوهرم هیچ کس نیومد.مامانش و باباش هز از ۳ ساعت تل میزدن ولی نیومدن
الان عقد خواهرشوهرمه. چیکار کنم تلافی کنم منم نرم.بهانه هم واسه نرفتن زیاد دارم .ولی خیلی توی دلمه که نیومد راهنماییم کنید لطفا
چه خوب!! البته خدایی پدر شوهر و مادر شوهرم آدمهای خوبی هستند. فقط خوب سنشان بالاست و اختلاف فرهنگی توی هر خانواده ایی است.
امشب یه چیزی مربوط به خانواده ام مادرش گفت که من شوک شدم چون فقط همسرم میدونست و بهش گفتم به کسی از خانواده اش نگه.
منتظرم تنها بشیم تا بشورم و پهنش کنم به خاطر اینکار. اینبار نمیبخشمش😡
