نه عزیزم گریه کن ..مگه میشه ادم بریزه تو دلش..ولی عزیزم اگه زیاد خودت ناراحت کنی بچت هم ناراحت میشه..همیشه با صلوات خودت آروم کن عزیزم..اطرافیان آدم درک نمیکنن..ولی تقدیر ما هم همین بوده باید قبول کنیم .من از اون روز تا حالا
فقط با نماز و قرآن خودم آروم میکنم
بسلامتی مهرا جان ایشالا قلب قشنگش برات همیشه بتپه و دلتون شاد کنه انشالله
من هنوز بچه های همسن پسرم و ندیدم اما تا یادشون می افتم گریم میگیره، اکثرا همه پسر داشتیم، یکیش همسایه مامانمه، یکیشم خودم با خودم میگم الانم نبینم سال بعد که راه میوفته بالاخره تو کوچه میبینم چطور طاقتم میاد نبود پسرم و تو اون موقعیت، باید بشکنم. که الان اگه پسر منم بود الان اینجوری جلو چشمم بود از فکرشم دارم داغون میشم، ایشالا همیشه تنشون سالم باشه و زیر سایه مامان باباشون. اما دله دیگه اونقد دیدن بچه های دیگه اذیتم نمیکنه که فک کردن به بچه هایی که همیشه میگفتم همکلاسی های پسر منن😞😞
اره عزیزم
برای منم فکر کردن بهشون آزار دهنده است
منم دیدن هر بچه ای اذیتم نمیکنه مگر بچه های همسن پسر خودم
همش خوابشو میبینم انگار داره بزرگ میشه هر دفعه که میبینمش
چندوقت پیش خواب میدیدم یاد گرفته بشینه
یه بارم خواب میدیم کلی گریه میکرد و بهم گفتن تو باهاش حرف بزن تا آروم بشه
نشستم بالاسرش و کلی نازش کردم و حرف زدم باهاش وقتی صدامو شنید آروم شد
