بمیرم برات دقیقا مثل من شدی دختر منم گرسنه رفت
از صب ساعت ده شیر نخورده بود دم اذان رفت
دخترم هر یه ربع یبار شیر میخورد...
وای خدا چقد روزای سختی بود بعضی وقتا که باخودم فک میکنم میگم یعنی من این مصیبتو کشیدم؟یعنی من این روزارو دیدم؟اگه دیدم پس چرا تاحالا نمردم؟
بعدش میرسم به خدا که میبینم اگه من تاحالا تحمل کردم فقط و فقط خدا پشتم بوده وگرنه...