مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

مرسی از لایکت دوست عزیزم.امیدوارم از کجا هرچی میخوای بهت بده

اینجا گروه خوبیه.ممنونم ازت استارتر جون

من توی یکسال 2تا سقط داشتم😢

از لحاظ جسمی و روحی داغون شدم.یکی توی 8هفته

یکی توی 14هفته.

خدا انشالله دامن هممون رو سبز کنه

انشااله برای هیجکس پیش نیاد خیلی غم بزرگیه😢

مرسی عزیزم باشه حتما بهشون میگم این آیه رو هم میخونم 

یادمه این آیه رو همیشه قبلا ها وقت اقدام میخوندم 

من برای خودم یک پا خواهر روحانی بودم ها کلی معتقد بودم میگم دیگه این ضربه ها که خوردم منو از خدا دور کرد 

ایمانم رو از دست دادم 

اوه شوهرم اصلا به هیچی اعتقاد نداره اون اوایل ازدواج کلی با تسبیح ذکر میگرفتم همینکه شب میومد خونه از ترسم قایم میکردم چون مسخره ام می‌کرد 

حالا میگه به حرفای من رسیدی 

سلام عزیزم خوش اومدی به این جمع دلشکسته و البته انشالله مادرهای فرشته برگشته بزودی 

متاسفم تو هم به این جمع اضافه شدی 

منم تازه دو روزه به جمع بچه ها اومدم 

دو ماهی خواننده خاموش بودم نمیتونستم عضو بشم 

چقدر اسم بانکی گذاشتی برای کاربری ات انشاله بزودی مامان یک نوزاد سفید و نرم مث پنبه بشی مامان پنبه جون 

اخی عزیز دلم دو تا سقط توی یکسال سقطه 

اگه دوس نداری از خودت بگو برامون 

دلیلش چی بود 

انشالله که آبان با اولین اقدامت مامان یک پنبه خوشگل بشی 

منظورم این بود اگه دوست داری از خودت برامون بگو 

نمیدونم چرا اینقدر اشتباه تایپی میزنم 

من همون روز اول گربه رو دم حجله کشتم.

به همسرم گفتم برو فکرات رو بکن، من ایرانی ام و تا آخر ایرانی می مونم، فردا نگی ایرانیها ال و بل.

یه بار یه شوخی کرد در مورد ایران، باهاش بحث خیلی شدیدی کردم و گفتم حق نداری حتی به شوخی چیز مسخره ایی در مورد ایران بگی و بعدش گفتم الان دیر نشده اگه نمی تونی،  جدا میشیم.

یه کم زیاده روی کردم، خودم می دونم.🙈 اون طفلی هیچی نگفت. شب توی تختمون، بغضم ترکید و زدم زیر گریه، حالا همسرم هم با من گریه میکرد، 😅😅 بعد گفت ببخشید نمیدونستم اینقدر حساسی. و همون یا بار بود این اتفاق.

آخ قربون دل شکستت و مهربونیت دوستم.ممنونم از محبت توی کلامت.انشالله خدا هم به شما یه نینی سالم و صالح عطا کنه.آمین

کاربریم مال وقتیه که باردار بودم.همون تاریخ ثبت نامم.یک هفته بعدش سقط شد😢 آره میگم عزیزم

چرا که نه

جونم براتون بگه که پارسال این موقع حدودا 8هفتم بود.همه چی عالی بود.قلب هم تشکیل شد

بارداری ناخواسته بود.ولی خب قبولش کردیم.از روز اول لکه بینی داشتم.دکتر شیاف داد.مصرف نکردم ترسیدم .آخه میگن بچه دوجنسه میشه

طبق یه باور غلط البته.دوجنسه کجا بود .خودمم ضررشو دیدم بعدش.رفتم دکتر برای 8هفتگی.دکتر گفت متاسفم قلبش از کار افتاده  

منم شوکه شده بودم.همونجا زدم زیر گریه.بعدش گفتن هیچ دلیلی نداره این موضوع.هیلی اذیت شدم.دکتر قرص داد .سقط شد .بماند که چقد بدبختی کشیدم تا قرص سایتوک پیدا کردم

خلاصه دل شکستم و عذاب وجدان داشت دیوونم میکرد.همش میگفتم ازبس گفتیم ناخواسته.دلش شکست و از پیشمون رفت😢عذابش دیوونم داشت میکرد.که 6ماه بعدش باز باردار شدم.روی خوش زندگی خودشو بهم نشون داد.باز همه چی خوب بود.دکتر برای اطمینان اسپرین داد.چکاپ و ان تی و... عالی بود.تا اینکه رفتم سونو برای 14هفتگی جنسیت.یازو گفت جفتت پایینه خیلی

باید استراحت کنی  تا بیاد بالا.منم رعایت کردم.ولی چند روز بعدش به خوتریزی افتادم.رفتم بینارستان معاینه کردن گفتن دهانه رحم باز شده کمی.دارع سقط میشه😢 .اومدم خونه .نخواستم اونجا بمونم😢دیگه درد امونم رو بریده بود.توی خونه افتاد.معذرت میخوام توی دستشویی خودم با دست خودم گرفتمش .افتاد توی دستم.خدا میدونه چقد ناز بود😢

ببخشید پرحرفی کردم خیلی.ولی دل شکستم همینجا فقط آروم میگیره

خدا میدونه 2ماهه روز بی گریه مداشتم.چشام ضعیف شدن دیگه.دکتر گفت 4ماه باید صبر کنی.آبان 4ماهم تموم میشه

آذربایجان غربی عزیزم شهر نقده

اگه دوس داشتی توهم بگو