2777
2789
خداکنه مریم جان امام حسین توهمین ماه جوابموبده همین ماه خودش دل شکستموشادکنه 

انشالله توکل به خدا کن..صبور باش به موقعش باردار هم میشی.خداوند همه چیش بر اساس نظمه پس زمانی هم که میخواد اراده کنه و یه نطفه توی رحمت بزاره خیلی حساب شده ست به خودش بسپار.

یادته گفتم یه خانم روستایی از طبس تو بیمارستان تخت بغلیم بود زیر سی سال بود بعد رحم و تخمداناشو درآوردن..من که واسه بچم اشک میریختم برلی دلداریم بهم میگفت پس من چی که بچه ای ندارم و نخواهم داشت ولی آرامش عجیبی داشت...بعد این جمله زیبا رو میگفت "امر،امر پروردگاره" تا ابد تو ذهنم حک شد شاید توی اون دو سه روز بارها و بارها ازش اینو میشنیدم حتی وقتی درد میکشید. با اینکه فقط بعد از اتاق عمل میگفتم شکرالله حمدالله..ولی شرمنده شدم که بعضیا چقدر میتونن بندگانی خوبی باشن و تسلیم رضای خدا باشن!!! باور کن اگر بتونیم به اون مرحله مهم"پذیرش" برسیم به آرامش میرسیم

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
انشالله توکل به خدا کن..صبور باش به موقعش باردار هم میشی.خداوند همه چیش بر اساس نظمه پس زمانی هم که ...

درسته عزیزم امروزرفتم سرکشو لواشک دیدم زارزدم سربچم چقدرلواشک میخوردم لواشکاش موندخودش رفت 😭😭😭😭😭😭

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



هوا  سرد شده شبا که از غصه میریم بیرون هوای خنک که به صورتم میخوره جیگرم آتیش میگیره حتی این هوای سردم یادآور فرشتمه پارسال این موقع باردار بودم چه شاد بودم امسالم عین مرده محرکم

فکر کنم اسفند که بیاد از غصه دق مرگ شم

حالم به طرز وحشتناکی بده

هوا  سرد شده شبا که از غصه میریم بیرون هوای خنک که به صورتم میخوره جیگرم آتیش میگیره حتی این هو ...

الهی بگردم منم پارسال این موقع هاآخرین پریودم بودبه یازدهم نزدیک میشه انگارقلبم میخادبایسته عزیزم نکن اینجوری منم ۴ماه کردم لرزش دست استرس تمام موهام سفیدشده همیناروداشت بچم برنگشت دعاکن تامیتونی اروم میشی درحال اقدامی؟

اخی!! پستونک سبز!!!! توی خواب من بچه ها هم سن نبودند. اولی بزرگتر بود انگار چندماهه بود اما اونی که ...

نمیدونم ولی من میگم بزرگتره بچه اییه که از دست دادی و کوچکیکه کسی که قراره بیاد و بزرگه خوشحال میشه

💫خداوندا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم  در دانستن تو آرامشی ست ودر ندانستن من تلاطم ها خدایا با آرامشت تلاطم هایم را ارام ساز  خدایا اونی که میخام بهم بده دلمو اروم کنسلامتی امام زمان وتعجیل ظهورش صلواتی بفرست 💖الهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 💖 خدایا ارامشی بهم بده از جنس خودت  آمیییین

حالا از بطن من همدم زنده کوچکم را گرفته اند

بی جان و بی نفس...

برای من مادر خیلی دردناک است که حس کند آن دست ها و پاهای کوچکش یا آن قلب کوچک نازنینش دردی کشیده یا بخاطر شرایطی سخت در وجودم خفه شده

...

الهی بگردم منم پارسال این موقع هاآخرین پریودم بودبه یازدهم نزدیک میشه انگارقلبم میخادبایسته عزیزم نک ...

آره مهرا ولی عین مرده محرک شدم

خوب بودم ولی از شهریور بدحال شدم باز

یاد پارسال میفتم

سلام 

من این تاپیکو یه ماه پیش دیدم و خوندم ولی اون موقع عضو نبودم...تاپیک هایی مثل این که راجع به از دست دادن جنین و نوزاد و زایمان زودرس بود رو خیلی خوندم و هربار گریه کردم... من پارسال یک بارداری ناموفق داشتم ...همه چیز تا هفته 17 خوب بود فقط لکه بینی داشتم که دکترم میگفت شیاف بذار و البته لکه بینی کم نمیشد...بعد هفته 17 خونریزی شدیدی پیدا کردم بعد هم استراحت مطلق شدم و بعد جواب غربالگری دومم نشون داد بچه های ریسک هست و باید یا سلفری میدادم یا امینو رفتم زیر نظر متخصص پروناتولوژیست ازمایش سلفری بدون وجود دی ان ای بچه در خون من بدون نتیجه موند مجبورشدم امینوسنتز کنم جوابش اومد و بچه اون چندتا مشکل کروموزمی اصلی رو نداشت ولی به قول دکترم مشکلات کروموزمی زیادی هست که تو ایران بررسی نمیشن... از هفته 18 که سونو انومالی داده بودم رشد بچه کم بود وزنش به شدت پایین بود و چون تو هفته 20 جواب امینو نشون داد سالم هست دکترا میگفتن باید ادامه بدی تا ببینیم چی میشه... شاید 10تا دکتر مختلف رفتم تا در نهایت همون دکتر پریناتال منو قبول کرد....همشون بدون اینکه هیچ امید خاصی بدن میگفتن صبر کن هپارین بزن اسپرین بخور استراحت مطلق باش رشدش خوب میشه هر دو هفته سونو میدادم و توی سونو داپلر هم خونرسانی خیلی خوب نبود ولی باز هم گفتن صبر کن احتمالا بچه چون ای یو جی ار شدید هست نمیمونه... و من کارم هرروز گریه بود و به پسرم عادت کرده بودم و از یه طرفم به خاطر رشد خیلی کم و عقب بودن رشد دست و پاهاشو شکمش با سرش که حدود4_5هفته اختلاف داشت وحشت داشتم که بچه مشکلی داشته باشه و بعدها منو به خاطر به دنیا اوردنش سرزنش کنه... البته اینم بگم تو این مدت دوتا از دکترا دستور ختم بارداری دادن ولی میگفتن برو یه دکتر پیدا کن که مسولیت قبول کنه ما فقط تشخیص دادیم این بچه موندنی و سالم نیست...منو هر بار هزارتیکه میکردن با حرفاشون ک میفرستادن خونه... همش عکس سونو سه بعدی پسرم تو بغلم بود و گریه میکردم ...هر روز... دو دفعه هم اکو رفته بودم و گفته بودن مشکل قلبی هم داره یه اصطلاح بود که نمیدونم چی بود ولی نه خیلی شدید باید دنیا بیاد ببینیم چی میشه ...

در نهایت با استفاده از مولتی ویتامین های قوی تزریق هپارین و استراحت مطلق که 20 کیلو برام اضافه وزن اورده بود تا هفته 31 ادامه دادم و بچه همچنان رشدش کم بود و اختلاف اندام هاش بیشتر میشد....و بعد دچار علایم مسومیت بارداری شدم و دکتر پریناتالم دستور ختم بارداری به خاطر فشار خون بالا و علایم مسومیت داد...زایمان طبیعی و القایی بود ووحشتناک...وحشتناک... هیچوقت فک نمیکردم اینقد دردناک باشه...بچم نموند...به خاطر وزن پایین 800 گرم توی 31 هفته نتونست بمونه ...قلبمو کندو و با خودشبرد...به شوهرم قول داده بودم اگه نموند نبینمش که حالم بدتر نشه... ندیدمش و این ندیدنش قلبمو از جا کنده حالم خوب نمیشه... تمام بارداری سختی زایمان سخت و دراخر پسرم رفت....مطمن بودم میمیرم ولی نمردم...دو روز منو بیمارستان نگه داشتن تحت نظر به خاطر فشار خون و خونریزی...اومدم خونه و تا مدتها پستهای نی نی سایت رو میخوندم و حس میکردم تنها نیستم و با غم همه کسایی که تو نینی سایت خاطره نوشته بودن غمگین شدم و گریه کردم....

بعده 6ماه احساس کردم دیگه نمیتونم صبر کنم باید اقدام کنم دوباره حامله شدم و فقط دعا میکردم پسر باشه تا حس کنم همون بچه برگشته پیشم میدونم که اون برنمیگرده ولی پسر بودنش فقط دلمو اروم میکرد...ولی اینبار گفتن دختر هست.... دوسش دارم یه تیکه از منه ولی فک میکردم با حاملگی جای خالی پسرم پر میشه وقدرت زندگی پیدا میکنم ولی هرروز حالم بدتر میشه و دلم بیشتر میگیره...مگه من چی خواسته بودم... یه بچه ...که پارسال با اون همه رنج از دستش دادم...و خواستم همون جنسیت بیادپیشم و باز هم نشد...هیچکس نمیفهمه همه میگن ناشکری نکن و از عمق غم من خبر نداره... من بچمو دوست دارم ولی پر از گله و غم و اندوهم ...گفتم اینجا درددل کنم شاید منو بفهمن و سرکوفت نزنن.....

بیا جان دوست خواهرم ۳۱ سالشه دوتا بچه میاره یه پسر یه دختر پسرش یکم پاهاش مشکل داشت و بهتر شده شوهرش معتادشده بودد چقدرر چقدرر این دخترو اذیت کرد هرچی بگم کم گفتم مجبور شد بده خونه باباش برا طلاق آخه شوهرش راش نمیداد دیگه یهو متوجه میشه دختر ۵ سالش سرطان داره حتی اون موقع هم شوهرش آدم نشد و اذیت میکرد تا اینکه دخترشو از دست داد ....الان یه سال میگذره حالش بهتره پسرش پیشش نیست دخترش فوت شد شوهرشم  نه میزاره بره خونه معتاده بدبینه متوهم پسرشو خیلی خیلی کم میبینه الان پیش پدرشه پدرش چقدر غصه اینو میخوره 

💫خداوندا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم  در دانستن تو آرامشی ست ودر ندانستن من تلاطم ها خدایا با آرامشت تلاطم هایم را ارام ساز  خدایا اونی که میخام بهم بده دلمو اروم کنسلامتی امام زمان وتعجیل ظهورش صلواتی بفرست 💖الهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 💖 خدایا ارامشی بهم بده از جنس خودت  آمیییین

اون حتی شوهرش تو ختم بچش نیومد  دلداریش بده .یه دختر ناز و خوشگل 


💫خداوندا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم  در دانستن تو آرامشی ست ودر ندانستن من تلاطم ها خدایا با آرامشت تلاطم هایم را ارام ساز  خدایا اونی که میخام بهم بده دلمو اروم کنسلامتی امام زمان وتعجیل ظهورش صلواتی بفرست 💖الهم صلی علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 💖 خدایا ارامشی بهم بده از جنس خودت  آمیییین

[QUOTE=105919783]سلام  من این تاپیکو یه ماه پیش دیدم و خوندم ولی اون موقع عضو نبودم...تاپیک هایی مثل این که راج ...[/QUOTE

میفهممت همونطور که خودم میگم دخترم برگرده توام میخواستی پسرت برگرده... خدا صبرت بده خیلی سختی کشیدی

ولی قدر فرشتتو بدون توروخدا..مواظبش باش

انشاا... که سالم بغل بگیری گلم

آره مهرا ولی عین مرده محرک شدم خوب بودم ولی از شهریور بدحال شدم باز یاد پارسال میفتم

خب بهش فکرنکن فکروخیال ادم وداغون میکنه فکرنکن بابافکرنکن منم تامیخام فکرکنم ذهنموعوض میکنم منوتومری که ندیدیم پس چیزی هم نبایدتوذهنمون باشه اینجوری فکرکن منم گریه میکنم منم زارمیزنم دادمیزنم راه میرم اسمشوصدامیزنم توخونه ولی امیددارم برگرده همش میگم برمیگرده بایکسال تاخیر اینجوری امیدبده بخودت بخداخداماهاروخیلی دوست داشته ماهاجامون وسط بهشت خدااجرشوبهمون میده

آخی عزیز دلم...😢😢😢 .. نا امید نباش عزیزم ..همیشه با یبار اقدام بارداری صورت نمیگیره...سعی کن روحی ...

نمیدونم دیگه.عزیزم دعاکن مشکل نداشته باشم چون واقعا دیگه حوصله دوا دکترو ندارم.ان شااله هممون بزودی نتیجه میگیریم

خب بهش فکرنکن فکروخیال ادم وداغون میکنه فکرنکن بابافکرنکن منم تامیخام فکرکنم ذهنموعوض میکنم منوتومری ...

مهرا از خدا انقد دلگیررررررررررررررم

میگم وقتی میدیدی من فرشتتو چقد میخواستم قد زمین و آسمون عاشقش بودم چرا گرفتیش

اگه میخواستی ندی چرا دادی!

میگم چرا پشیمون شدی خدا!

مگه نمیدونی من حقیر تحملشو نداشتم..این روزا حالم خیلی خرابه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792