من تا حالا نرفتم پیش پسرم انشالله وقتی باردارشدم میرم براش کادو هم میخرم میزارم رو سنگش تا هر بچه ای دید برداره.عزیزدلم الان پیش خداس بد جایی نیس دست بد کسی نیس ناراحتش باشم یکی از فرشته های بهشته.حتما خدا منو لایق دونسته که از منم یه فرشته توبهشت باشه
میفهمم قربون دلت بشم ..من که خیلی سعی میکنم قوی باشم.تا پیامتو خوندم رفتی بهشت زهرا همش دارم گریه می کنم چون میدونم بچه هامون نزدیک همدیگه هستن..میفهمم منم برم بهشت زهرا میدونم خیلی گریه میکنم.ولی افرین خواهر خوبم که ناشکری نمیکنی کفر نمیگی..خیلی در طول روز استغفار کن و شکرگزاری کن بعدش نام امام حسینو ببر.
مهرا جان، تاپیک بقیه دوستان رو بخون. غم خیلی از دوستان اینجا سنگین تر از ماست.
ببین تو فقط داری خودت و همسرت رو با این کارت اذیت میکنی.
داستان شازده کوچولو رو خوندی؟ فرزندش سه ماه عمرش به دنیا بود.
ببین قلبت شکسته، درکت میکنم و همینطور بچه های دیگه ماری، هدانا، النا و .... همه و همه درکت میکنند اما ما حکمت خدا رو نمیدونیم، واقعا این اتفاق حکمتی داشته که ما از درکش عاجزیم.
خدانکنه عزیزدلم بخدابوی بچموحس میکردم نشستم دست میکشیدم روزمین اره راضیم به رضای خودش ناشکری نمیکنم دیگه فقط میگم بهم صبربده دل بی قرارموآروم کن همین شوهرم امیدواراین ماه باردارباشم ولی هیچی به هیچی
بچه ها بیایین یکمم از خودمو بگیم یکم حال وهوامون عوص شه.مریم جان اول شما یکم از خودت بگو...شما بزرگتری
عزیزم نه تو نفسای آخرته و نه هم بچه ت زیر خروار ها خاکه، اون الان جاییه که تو حتی فکرشم نمیتونی بکنی،وقتی یه لباسی برات کهنه میشه میندازیش دور دیگه بهش فکر میکنی؟جسم اون بچه هم همینه، روحش توی یه آرامش و قشنگی مطلقه و اصلا خدا نمیذاره به جسمش فکر کنه... ولی تو الان میخوای خودتو اذیت کنی فکر میکنی بچه با جسمشه
از اون مهم تر بچه های کوچولو فقط مامانشونه که خوب می شناسنش... فقط با صدا و بوی مادرشون آروم می گیرن،تصور کن بچه از خدا تو رو بخواد و تو رو توی این حال ببینه نمی ترسه؟ مادری رو در حق بچه ت تموم کن و قوی باش بذار اون فرشته هم شاد بشه و ازت آرامش بگیره
انگار مریم رفت😔
