منم یه مادر داغدیده ام بچه ی من پنج سالش بود،حرف میزد،شعر میخوند ،قصه بلدبود و....یه دنیا خاطره ازش دارم...،ولی رفت پیش خدا...
با همه ی ببچگیش اینقدر بزرگ بود ک زمین جاشو نداشت....
با حکمت خداوند مشکلی ندارم اما خیلی دلم تنگشه،خیلی زیاد....
غمش برای انسانی ب کوچکی و حقیری من زیادی بزرگه....
یکسال گذشت اما من ب نبودنش عادت نکردم،شب و روز جلو چشمامه....